روحانیت سنی و مسئله داعش نوشته شیخ محمد الیعقوبی
بررسی از : هوشنگ نورائی
هوشنگ نورائی
شیخ محمد الیعقوبی از روحانیون سنی و مخالف دولت بشار اسد است که در فتوائی جنگیدن و نابود کردن داعش را فرض دانسته است. او دلایل خود را با مراجعه به قرآن و سنت ارائه کرده و از حقوق شهروندی و آزادی های دموکراتیک در غرب با دیده احترام نگاه می کند.
در اینجا هدف بررسی کتابچه ای از شیخ محمد الیعقوبی تحت عنوان در رد داعش: نفی مبانی دینی و ایدئولوژیکی آن است که بزبان انگلیسی منتشر شده است[1].
پدیده داعش و تشکیل خلافت از سوی این گروه جهادی اسلامی واکنش زیادی در میان علمای اسلامی سنی بر انگیخته است. شیخ محمد الیعقوبی که یک عالم سنی شافعی مخالف رژیم اسد و سوری الاصل است، از جمله این افراد متنفذ است که طی فتاوی و نوشتار های خود به رد داعش (و همین طور القاعده ) وایده های آن پرداخته است. او همراه با بیش از 100 عالم مهم اسلامی نامه سر گشاده بسیار مفصلی به ابوبکر البغدادی نوشته و نگرش او را با تکیه به تعالیم اسلامی محکوم کرده اند[2]. شیخ یوسف قرضاوی، عالم با نفوذ سنی که از اردوغان دفاع می کند و نگرشی نزدیک به اخوان المسلمین دارد، هم خلافت البغدادی را نا مشروع دانسته است. کتابچه شیخ یعقوبی که در اینجا بر رسی شده به انگلیسی و عربی منتشر شده است. عنوان عربی کتاب هم این است: انقاذ الامه: فتو مفصله فی اثبات أن داعش خوارج و أن قتالهم واجب، است. او در همین ارتباط کتاب پر حجمی تری دارد که به زبان عربی در حال انتشار است.
نویسنده معتقد است اسلام از درونش هر گز تا این مورد حمله نبوده است. او از این جهت پاسخ روشنفکرانه دینی را به این گروه، داعش، ضروری می بیند. او می گوید که ایدئولوژی داعش بر روی یک سیستم پیچیده از اشتباهاتی بنا شده است که از از درون متون مقدس و خارج از متن خود دست چین و طوری دست کاری شده اند که با اهداف این گروه متناسب باشند.
از دیدگاه یک عالم سنی، یعقوبی می گوید “دولت اسلامی” داعش نه اسلامی است ونه یک دولت بلکه یک گروه گمراه، تبهکار و تشنه قدرت است که بر موجی از خشم و نفرت انگیزی سوار است و اسلام را بهانه ای برای رسیدن به اهداف خود قرار داده است. او حتی از یکی از استادان ابوبکر البغدادی که یک سلفی جهادگرا، بنام ابو عبدالله محمد المنصور است و کتابش تحت عنوان “دولت اسلامی بین واقعیت و توهم” منتشر شده، نقل می کند که البغدادی فردی بد طینت، جاهل و گمراه است که حتی در یک کتاب فقهی یا تئولوژیک تبحر ندارد.
یعقوبی داعش را خوارج عصر جدید می داند. بخش مهمی از تلاش های این نویسنده در این جهت است که این نکته را ثابت که داعش شبیه خوارج اند و سپس احکام اسلامی نسبت به آنها را به صورت فتوا صادر کند. خوارج در زمان علی، خلیفه چهارم سنیان و امام اول شیعیان، بدنبال سخت گیری دینی بودند وعلیه اتوریته های دینی و منجمله علی سر به شورش بر داشتند.
یعقوبی خودسری و اعمال خشونت آمیز داعشی ها را که با تعابیری از قرآن و حدیث توجیه می شوند نتیجه عدم تبعیت از فقها و مجتهدین متخصص چهار گانه سنی، حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی و حتی تمسخر این مذاهب دانسته است. از نظر نویسنده متخصصان فقهی اتوریته های مستقلی اند که با تکیه به زمان و مکان و شرایط گوناگون حکم صادر می کنند در حالیکه در داعش این نقش به عده ای از افراد نا آگاه ، متعصب ، فاقد صلاحیت و اسلحه بدست سپرده شده است تا دست به بیرحمی، خشونت و وحشیگری بزنند.
نویسنده اسلام را بمثابه دینی رحمانی، مهربان، صلح آمیز و شکیبا معرفی می کند که با اتکا با چنین خصوصیاتی، ونه از طریق فشار و سرکوب و اجبار، توانست برای چندین قرن دوران شکوفائی را بگذارند. از نظر او مسلمان واقعی کسی است که دیگران از دست و زبانش آسوده باشند. او مطرح می کند که قوانین و یا قرار دادهای امضا شده بین مسلمانان و غیر مسلمان، مانند الغای بردگی و حقوق بشر و حقوق شهروندان خارجی در کشور های اسلامی، مشروع و معتبر است. از نظر او شروع و فرماندهی جهاد هم حق حاکم مشروع است و نه هیچ کس دیگری.
نویسنده با تکیه به نوشته های داعش به توضیح رهبری، جهان بینی، استراتژی و تاکتیک های عملیاتی ونگرش آنها نسبت به مسلمانان پرداخته و آنها را به اتکای احادیث و مبانی فقهی و معتبر سنیان چهارگانه فاقد اعتبار می داند. داعش با تقسیم جهان به دارالاسلام و دارالکفر و نیز داعش بعنوان تنها مسلمان واقعی مرز پر رنگی بین خود و دیگران و منجمله همه مسلمانان دیگر که گمراه و یا مشرک می بیند می کشد. یعقوبی حکم تکفیر دیگران را بصرف اینکه با داعش و خلافت آنها مخالفند کاملا مردود و گناهی بزرگ می داند.
نویسنده داعش را بر اساس کشتار های غیر متمایز آدم ها چه مسلمان و چه غیر مسلمان، کشتار خارجیان و نقض قرار داد های بین المللی در مورد حقوق آنها، انتقام گیری و کشتار بیرحمانه خانواده ها و کودکان( مثلا در دیر الزور) سوزاندن زنده مسلمانان، کشتار علمای مخالف، شکنجه و بی احترامی به اجساد محکوم می داند. او داعش را متهم می کند که دست به تحقیر قوانین مقدس دین و انتصاب افراد ناآگاه و غیر متخصص به امور قضائی، اخراج مسلمانان از شهر و روستا ها مورد سکونت اشان پرداخته است. علاوه بر این، به نابود کردن آثار باستانی، تخریب مساجد و یا عبادتگاههای دیگر ادیان و نیز مقابر پیامبران پیشین مانند دانیال و یونس پرداخته و به مسلمانانی که مخالف داعش اند و آنهائی که به دموکراسی اعتقاد دارند اتهام کفر زده؛ و همین طور به برده گیری و بدنام کردن و ضربه زدن به اسلام دست زده است. از نظر یعقوبی چه از نظر فقه مالکی و چه حنفی حتی آنهائی که مشرک قلمداد می شوند اهل کتاب تلقی می شوند و چون در کشورهای اسلامی این طور عمل شده است نگرش محدودتر فقه شافعی در این مورد بی اعتبار میشود. یعقوبی می گوید که این دیدگاهی است که حتی شیخ ابو بصیر الطرطوسی که یک سلفی جهاد گر و تندرو است هم به آن معتقد است. این ها بدین معنا است که از نظر یعقوبی بکار گیری زور برای مسلمان کردن دیگران، حتی آنهائی که مشرک و معتقد به چند خدائی و طبیعت اند، مردود است.
با مراجعه به احادیث و فقها و تشبیه آنها به خوارج، یعقوبی این گونه فتوا صادر می کند که جنگیدن با داعش و نابود کردن آن یک فرض کفائی بر مسلمین است. او حتی با نقل از علمای سلفی ویا حنبلی داعش را مانند خوارج “سگ های جهنم” دانسته و از این جهت کسی که بدست آنها کشته می شود و یا در جنگ با آنها کشته می شود شهید قلمداد می کند. خودداری کسانی که توانائی جنگیدن بر علیه آنها را دارند و بویژه رهبران ، موجب ارتکاب گناه می شود. او بمنظور نابود کردن داعش، گرفتن کمک از کشور های غیر مسلمان را هم جائز می داند. او جنگیدن و توطئه و ضربه زدن به کشور های غیر مسلمان را که به مسلمانانی که حتی در جوامع اسلامی امنیت نداشته اند پناه داده و از حقوق مساوی شهروندی برخوردار کرده اند بشدت محکوم می کند. او احترام کامل به قراردادی را که حقوق شهروندی در این کشورها بر آن استوار است ضروری می داند و این مغایر حق انتقاد و داشتن نظرات و عقاید و مذاهب متفاوت هم نیست.
در پایان می توان گفت که علیرغم چنین تلاش های مثبتی که از درون محافل اسلامی در انتقاد از داعش و گروههای رادیکال و خشونت طلب اسلامی انجام می شود اما آنها دارای یک نگرش منسجم و واحدی در ارزیابی های خود ندارند. بعضا حتی از زاویه رقابت های سیاسی و ایدئولوژیکی فرق ای انجام می شود. همه یا اغلب آنها کما کان از شیوه ها گزینشی و یا انزوای روش ها عقلائی و تاریخی رنج می برند. برای مثال همان طوریکه در این جزوه دیده می شود با قلمداد کردن همه غیر مسلمانان بمثابه اقلیت و یا اهل کتاب و یا غیر مسلمان مشکل از زاویه حقوق بشری حل نمی شود. اقلیت از زاویه اسلامی از مرزهای تعیین شده ای نمی تواند خارج شود. او بمثابه اقلیت از حقوق شهروندی مساوی با یک مسلمان برخوردار نیست. او نمی تواند حاکم و یا رهبر و فرمانده قوای جامعه اسلامی بشود. محافظت، در ازای پرداخت جزیه، از یک غیر مسلمان بمعنای پایان تبعیض بر علیه او نیست بلکه این تبعیض تعریف دینی بخود می گیرد، مشروعیت پیدا کرده و قانونی می شود. این قانون زمانی در مورد او صدق نمی کند که یا او مسلمان بشود و یا بصورت قانونی در آید که در آن حق شهروندی بر تعاریف و ملزومات فقهی مقدم باشد.
موضوع دیگر این است که در جهت تضعیف گروههای رادیکال اسلامی، یعقوبی به کشورهای غربی توصیه می کند که مانع اظهارات توهین آمیز نسبت به اسلام و پیغمبر اسلام بشوند. از یک جهت بسیار مشکل است مرز بین انتقاد و توهین را روشن کرد و از جهت دیگر در جوامع اسلامی مرز بین منافع و خواست های روحانیت، بمثابه یک حرفه، را از خواست های مردم معمولی توضیح داد. روحانیت اسلامی نمی تواند مشکل را از طریق ایجاد موانع در جهت مطالعات تحقیقی و انتقاد آمیز حل کند بلکه باید تلاش کند روحیه شکیبائی وتحمل پذیری را در میان مسلمانان گسترش بدهد تا امکان مطالعات جدی علمی و انتقادی از اسلام نیز بوجود آید. این عملا هم آنچه را که توهین تلقی می شود به حاشیه می راند و هم فهم از جهان دین را عمیقتر می کند و هم به گسترش آزادی بیان کمک می کند. اما متاسفانه بسیاری از روحانیون اسلامی چه بخاطر منافع حرفه ای محدود خود و چه بخاطر رقابت داخلی اشان نه تنها از خود سعه صدر نشان نداده بلکه بنزین روی آتش ریخته اند. آن دسته هم که خواهان آرامش شده اند دلایل نیرومند و منسجمی برای توسعه و ضرورت حق انتقاد ارائه نکرده اند، یعنی اظهارات اشان فاقد بنیان های نو آورانه، روشن و محکم تئوریک و فلسفی بوده است. نو آوری و یا رویوزیونیزم در این زمینه یک توهین نیست بلکه نه تنها یک ضرورت بلکه یک قوت هم هست.
* دکتر هوشنگ نورائی (ایوب حسن بر) مقیم انگلستان است و در حال حاضر بعنوان یک محقق مستقل کار می کند. قبل از این در دانشگاههای وست مینستر، لندن متروپولیتن، سواس و واریک تدریس و تحقیق کرده است.
Email: hnoraiee@gmail.com
پینوشت:
[1] Shaykh Mohammad AL-Yaqoubi (2015).
Refuting ISIS: A Rebuttal of its Religious and Ideological Foundations
Sacred Knowledge: United States. Pages xxiv +66
[2] http://www.lettertobaghdadi.com/ar/
https://www.tribunezamaneh.com/archives/84223 منتشر شده در ترییون زمانه :