نوشته: ایوب حسین بر(هوشنگ نورائي )
روی آوری بسیار بی سابقه سنیان در سیستان و بلوچستان به دینداری صرف نظر از دلایل اجتماعی و سیاسی آن، به تحلیل جدی سیاست های سرکوبگرانه و تبعیض آمیز دینی و قومی جمهوری اسلامی نیاز دارد. چنانچه از روی میزان فعالیت دینی و روی آوری مردم بدین قضاوت کنیم می توانیم بگوئیم این منطقه به یکی از مذهبی ترین منطقه های ایران تبدیل شده است. با آنکه جمعیت سنی این استان از ۲۰ تا۲۵ درصد سنیان کشور بیشتر نیست ولی تقریبا ۷۰ درصد همه تبلیغات و فعالیت های نهادینه و سازمان یافته دینی سنیان در این منطقه صورت می گیرد.
با وجود بی اعتباری سیاست های رژیم جمهوری اسلامی در منطقه، بخاطر رویکرد عاقلانه و میانه روانه بعضی از روحانیان سنی، که اتوریته خود را هم از جانب پیکارجویان غیر مقلد در خطر دیدند، تلاش های پیکارجویان دینی القاعده و دولت اسلامی که سعی کرده اند با استفاده از ساختار جمعیتی، تضاد ها، تبعیض و فشار های موجود نفوذ خود را این منطقه گسترش دهند نا موفق بوده است. گمان می رود که نیروهای سازمان یافته طالبان افغانستان که از حمایت نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران برخوردارند در منطقه حضور داشته باشند. اما آنچه بر نگرانی های کنونی می افزاید نفوذ فرهنگی و ایدئولوژیکی سختگیرانه و تخاصم جویانه طالبان- گونه ای است که بخش قابل ملاحظه ای از مولوی ها و طلاب در منطقه به تبلیغ آن می پردازند.
رشد چنین نگرش و فرهنگی در میان سنیان این استان را می توان از محتوای مواضع، خطابه ها و تبلیغات بخش مهمی از مولوی ها در بلوچستان دریافت. بیانیه ها و یا فتواهای بعضی از مولوی های محلی می تواند بروشنی بیانگر این ادعا باشد که آنها هم علیرغم انتقاد به رویکردهای رژیم جمهوری اسلامی نسبت به سنیان، از سرکوب آزادی، و نقض برابری، بردباری و حقوق ابتدائی انسانی دفاع می کنند. بطوری که اخیراً شاهد تهدید و تحقیر بعضی از روشنفکران محلی بوده ایم. بیانیه اخیر ۱۲ مولوی که گویا از طرف ۱۲ مدرسه دینی با نفوذ منطقه سراوان تحت عنوان “دبیر خانه مجمع فقه اهلسنت شهرستانهای سراوان، سیب و سوران و مهرستان” در مورد تدریس اساتید مرد در مدارس دخترانه امضاء شده از جهات زیادی یک زنگ خطر جدی است.
در بیانیه آمده است “با توجه به حکم شرعی و دینی و بخشنامه منع دبیران مرد در مدارس دخترانه این جمع وظیفه خود می داند که راجع به موضوع فوق اعلام نظر نماید لذا نظر مجمع به شرح ذیل اعلام می گردد. تدریس اساتید مرد در مدارس دخترانه بدون حجاب و پرده شرعی از دیدگاه شرعی ممنوع می باشد لذا می طلبد مسئولین محترم و دست اندرکاران هر چه سریع نسبت به این موضوع اقدام نمایند”. تاریخ ۲۶بیانیه مهر ۱۳۹۷ هجری شمسی است.
آز آنجا که این شیوه جدا سازی زنان و مردان بوسیله پرده از قبل در مدارس دینی سنی انجام می شود این مولوی ها می خواهند همان شیوه را به مدارس و موسسات غیر دینی عمومیت بدهند. هرچند جمهوری اسلامی جدا سازی زنان و مردان را در مدارس ابتدائی و متوسطه به پیش برده است ولی جدا سازی مرد معلم از دانش آموزان دختر بوسیله پرده و یا نقاب زنی کامل دختران در انظار مردان نا محرم چیزی است که این مولوی ها بر آن اصرار دارند. بیانیه ۱۲ مولوی در واقع یک فتوای جمعی است و با توجه به تجربیاتی که در پاکستان، برای مثال تجربه لعل مسجد و سیاست های مجلس متحده عمل در ایالت خیبر و پختونخواه، و افغانستان دیده شده است می تواند بصورت خطرناکی فشار و تخریب فیزیکی را بدنبال داشته باشد.
بیانیه “مجمع فقه” بصورت سازمان یافته ای ترس و وحشت را در میان خانواده ها و زنان و همه قشرهای روشنفکری جامعه دامن می زند. این روحانیون با این شیوه به پیروان خود بنحوی خط می دهند تا حتی برای حملات فیزیکی و تهاجمی آماده شوند. آنها بدین طریق تلاش می کنند کنترل فیزیکی و مرز سازی های درونی مدارس دینی را به مدارس غیردینی بویژه مدارس دختران ببرند و حتی اگر برایشان امکان داشته باشد برای بستن آنها حکم صادر کنند. از این جهت آنها کپی شیوه های طالبان و گروههای تندرو دیگر را که بشدت ضد زن و مغایر با ابتدائی ترین حقوق انسانی است ترویج می کنند. آنها می خواهند با ترویج این نوع فشار ها مانع تحصیلات و شکوفائی استعداد زنان و برابری طلبی آنها شوند. آنها کسب مهارت و دانش و صلاحیت و توانائی زنان را بشدت زیر سوال برده و آنها را که نیمی از جمعیت را تشکیل می دهند از مشارکت در پیشرفت خود و خانواده و جامعه اشان باز می دارند. آنها به همین صورت به طلاب مرد و پیروان خود آموزش می دهند که نگرشی ضد زن و تعصب آلود به پدیده های انسانی جهان امروزین داشته باشند. آنها نشان می دهند که حتی نظر بعضی روشنگران دینی را که ضرورت “اجتهاد” را برای امروزی کردن روابط بر پایه تعهدات بین المللی که بصورت امری ناگزیر در آمده است درک کنند.
البته نکته قابل تعمق دیگری هم هست که به وجود و یا پیداش چنین مجمعی در درون “شورای هماهنگی مدارس دینی اهل سنت سیستان و بلوچستان” بر می گردد. “شورای هماهنگی” بخش مهمی از مدارس دینی دئوبندی را برهبری مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی اداره می کند. هنوز نمی توان وجود مجمع فقه را که عملا جناح قدرتمند مولوی های منطقه سراوان را تشکیل می دهد و خود هم از انسجامبر خوردار نیست، بمعنای یک شکاف در “شورای هماهنگی” به حساب آورد ولی امکان آن را نمی توان از نظر دور داشت.
شورای هماهنگی قدرتمندترین تشکل برنامه ریزی درسی و امتحانات مدارس دینی سنیان و تا حدودی امور روحانیان دئوبندی در سیستان و بلوچستان بوده است که بصورت نسبتا مستقل اما شیوه ای نسبتاً مصالحه جویانه اداره می شده است. این تشکیلات که شاید حدود ۷۰ درصد مدارس و طلاب را در کنترل خود داشته است با دو تشکل دیگر در رقابت بوده است. یکی از آنها وابسته به “دبیر خانه شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت” است که تشکیلاتی سراسری است و اکنون حجت الاسلام کاظم لطفیان از مرکز آن را رهبری می کند. شورای برنامه ریزی با توجه به حمایت های دولتی نه تنها بخشی از مدارس و روحانیان دئوبندی بلکه همینطور سلفی ها، بریلوی ها و اسلامگرایان جماعت اسلامی و اخوان المسلمین را زیر نفوذ خود دارد.
تشکل دیگری که به شورای “گوه ون” معروف است از محافظه کارترین و تخاصم جویانه ترین این تشکل ها هست که از دیدگاههای مولوی محمد عمر سربازی که از بانیان مدرسه کوه ون بود پیروی می کند. مولوی محمد عمر که درکی سستماتیک اما مشابه با طالبان داشت نفوذ قابل ملاحظه ای در مولوی های سنتی تر سیستان و بلوچستان و حتی خراسان داشته است. بیانیه مجمع فوق الذکر از جهت محتوا به خط کوه ون نزدیک است.
از آنچه گفته شد چنین بر می آید که خطر طالبانی کردن جامعه را در سیستان و بلوچستان باید جدی گرفت. و بخشی از مولوی ها با چنین عملکردی حتی برای رژیم جمهوری اسلامی که با تمامیت خواهی و سرکوب گسترده آزادی های دینی را هم نقض کرده است اعتبار می خرند. بدون مقاومت روشنفکران زن و مرد و حتی مولویان میانه رو گروههای متعصب دینی می توانند ضایعه های جبران نا پذیری برای زنان، خانواده ها و جامعه ایجاد کنند.
﴿دکتر ایوب حسین بر استاد سابق دانشگاه در انگلستان است که اکنون بعنوان محقق مستقل کار می کند﴾