خاورمیانه و کشمکش بین ایران و عربستان سعودی

ایوب حسین بر (هوشنگ نورائی)

خاورمیانه و کشمکش بین ایران و عربستان سعودی

«ما باید به هر قیمت شده انقلاب خود را به تمام ممالک اسلامی و تمام جهان صادر کنیم»(خمینی 1358 هجری شمسی روزنامه اطلاعات، تهران، 22 بهمن 1358)

«قانون اسلام می خواهد سرحدات را از جهان برچیند و یک کشور همگانی تشکیل دهد و تمام افراد بشر را در زیر یک پرچم و یک قانون اداره کند». (خمینی1323 هجری شمسی «کشف اسرار»)

«البته ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بین المللی اسلامیمان بارها اعلام نموده ایم که در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران آمریکا نام این سیاست را توسعه طلبی و تفکر تشکیل امپراطوری بزرگ می گذارند از آن باکی نداریم و استقبال می کنیم. ما در صدد خشکانیدن ریشه های فاسد صهیونیسم و سرمایه داری و کمونیسم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ نظام هایی را که بر این سه پایه استوار گردیده اند نابود کنیم و نظام اسلام رسول الله صل اله علیه واله وسلم را در جهان استکبار ترویج نمائیم.» (خمینی کیهان هوایی، 5 مرداد 1367)[1]

رقابت در منطقه خاورمیانه موضوع جندان جدیدی نیست. چه در عصرسلطه امپراطوریهای عثمانی و صفوی و چه در عصررقابت بین منافع امپراطوری های بزرگ اروپائی و چه در عصر پیدایش دولت- ملت های مدرن این رقابت ها در اشکال متفاوتی وجود داشته است. می توان گفت که در خاورمیانه ایران اغلب یک پای این رقابت ها و یا یک هدف مهم دراین رقابتها بوده است. از زمانی که رقابت بین قدرتهای اروپائی و بعدا جنگ سرد بین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی شروع شد رقابتها بین دولت های خاورمیانه بطور مستقیم و یا غیر مستقیم با کشمکش ها و رقابتهای جهانی قدرتهای بزرگ ارتباط داشته است. بعد از انقلاب 1979 ایران و تاسیس جمهوری اسلامی ایران رقابت و کشمکش خصمانه بین ایران و عربستان سعودی به یک مسئله جدی در روابط بین المللی خاور میانه در آمده است. اکنون این رقابت ها با مسئله هسته ای ایران و مصوبات شورای امنیت سازمان ملل متحد و تحریم های شدید آمریکا و اروپا بر علیه ایران گره خورده است. بر متن این فشارهای بین المللی بر علیه سیاستهای جمهوری اسلامی مسائل مربو ط به   عراق شیعه، مسئله هلال شیعی، پروسه و نتایج “بهار عربی” بویژه مسائل سوریه و بحرین و همین طور کشمکش بر سر مالکیت جزایر تنب کوچک و تنب بزرگ و ابو موسی رقابتهای منطقه ای بین ایران و عربستان سعودی را وارد مرحله ای خصمانه کرده است. هدف این مقاله این است که خصلت و ابعاد این رقابت ونتایج سیاسی احتمالی آن را بر روی آفرینش و تشدید احتمالی درگیر یهای قومی ومذهبی در این دوکشور وکشورهای همسایه ارزیابی کند

در جهان اسلام و نیز خاورمیانه از عربستان سعودی تصور ویژه‌ای وجود دارد. عربستان سعودی خود را سرزمین مقدسی می‌داند که پیغمبر اسلام از آن برخاسته و عربستان سعودی را به حافظ مهمترین اماکن ویژه اسلامی یعنی مکه و مدینه تبدیل کرده است. برای بسیاری از مسلمانان عادی، بویژه سنیان، اگر اسلامی باشد که اصالت واقعی دارد آنگاه همان اسلامی است که در زادگاه اسلام وجود دارد. مقبولیت چنین تصوری که اینگونه “بدیهی” جلوه می کند نتیجه موفقیت آمیز تبلیغات دستگاه سیاسی عربستان سعودی بوده و توانسته است منبع مشروعیت سیاسی قابل ملاحظه ای برای این کشور ایجاد کند. اما واقعیت های تاریخی روشن می کنند که غنای فرهنگی وهنری اسلامی بیش از هر جای دیگر مدیون مشارکت نیرومند بغداد، دمشق، قاهره، طرابلس، نیشابور، همدان و بسیاری دیگر از مناطق خاورمیانه، آسیای مرکزی و افغانستان کنونی بوده است و نه کشور جدید “عربستان سعودی”.

این هم اسطوره ای بیش نیست که گفته شود اسلام کنونی در عربستان سعودی تداوم همان اسلام 1400 سال پیش است. چنین نگرش ذات گرایانه و غیر تاریخی ای ساخته ذهن گروههای مذهبی وابسته و یا نزدیک به وهابیسم و همین طور درکهای رایج اورینتالیستی(شرقشناسی) در غرب است. واقعیت این است که خصوصیات اسلام در عربستان، مانند هر جای دیگری، با توجه به شرایط تاریخی مداوما تغییر یافته است. وهابیسمکه اکنون به یک ایدئولوژی سیاسی-دینی مسلط در عربستان در آمده است از قرن هیجدهم میلادی شروع به رشد کرده است.

وهابیسم نگرش خاصی است از اسلام که به محمد ابن عبدالوهاب (( (1703-1792 مرتبط است. با آنکه محمد ابن عبد الوهاب با درکی سخت گیرانه در جهت خالص سازی اسلام گام بر داشت ولی همچون اسلاف مرجع خود هم چون احمد ابن حنبل از قرن هشتم- نهم میلادی (780-855) و ابن تیمیه از قرن سیزدهم- چهاردهم میلادی (1263-1326) هرگز بدنبال سرپیچی و شورش بر علیه حکام اسلامی نبود. هیجکدام از این فقها بدنبال تصرف قدرت سیاسی و حاکمیت مستقیم علما نبودند[2]. از این جهت محمد ابن عبدالوهاب هم با یک نگرش سنتی و محافظه کار به روسای قبایل سعود در حجاز مراجعه کرد تا عقاید خود را متحقق سازد.پذیرش وهابیسم از جانب روسای قبیله ای نیرومند به وهابیسم فرصت داد که گسترش پیدا کند و به یک ایدئولوژی سیاسی-مذهبی تبدیل شود. اما وهابیسم، بر خلاف خمینیسم و اسلامگرائی اخوان المسلمین و جماعت اسلامی، هنوز نتوانسته است بطور سیستماتیکی بر دو گانگی سیاست- حکومت فایق آید. این بدین معناست که علایق وهابیسم عمدتا متوجه کنترل شدیدمحیط فرهنگی و رفتار افراد عامه(بویژه آنچه قلمرو خصوصی نامیده می شود) ازطریق قانون شریعت در عربستان و نیز توسعه نهادهای مذهبی-فرهنگی مشابهی در سطح جهانی است. آنچه وهابیسم رابمثابه یک نگرش حنبلی از دیگر شاخه های فقهی سنتی در میان سنی ها یعنی حنفی، شافعی ومالکی متمایز می کند خالص گرائی و سخت گیریهای مذهبی و خصومت شدید آن نسبت به شیعه ها و صوفیان است که آنها را مشرک قلمداد می کند.

وهابیسم با وجود نفوذ گسترده ای که در نهادی اچتماعی، فرهنگی و مذهبی و قضائی عربستان سعودی دارد مانع غیر قابل عبوری در مقابل رشد و گسترش همه جانبه دستگاه سکیولار و مدرن بروکراسی که رژیم سلطنتی عربستان دنبال می کند نیست. بنظر می رسد که مزاحمت ها، انتقادها و فشارهای علمای وهابی در جهتی نیست که برای حاکمیت سیاسی حکام عربستان مستقیما خطر جدی ایجاد کند. در عربستان تهدیدات عمده از درون ساختار پیچیده و پر تناقض اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دامن می کشد. رشد نهادهای مدرن و پیشرفته بروکراسی و آموزشی از یکسو و کنترل سختگیرانه تئوکراتیک مذهبی بر زندگی روز مره مردم بویژه رفتار و پوشش زنان و نقض حقوق اقلیتها از سوی دیگر بصورت تناقضات عمده ای درآمده اند. برای مثال دستگاه مدرن و توسعه یافته آموزشی که تقریبا 58 درصد[3] دانشجویان دانشگاهی آن دخترند [4] باید خود را با تعلیمات بشدت محافظه کارانه نهادهای پرنفوذ مذهبی ساز گارکنند که به زنان حتی اجازه رانندگی نمی دهند[5]. توتالیتاریسم مبتنی بر ساختار خانوادگی دستگاه موروثی سلطنتی نیز مشارکت سیاسی طبقه متوسط جامعه را که بطور قابل ملاحظه ای رشد یافته است بشدت محدود کرده و معضل اساسی دیگری به جامعه تحمیل کرده است.

در عرصه روابط بین المللی حکومت عربستان دیدی عمدتا سکیولار و پراگماتیسی دارد و مذهب معیار تعیین کننده ای برای صف بندی سیاسی جهانی نیست. بر خلاف جمهوری اسلامی ایران دستگاه سیاسی عربستان دارای استراتژی صدور انقلاب اسلامی برای کنترل سیاسی_مذهبی دیگر کشورهانبوده است. برای مثال علیرغم خشم اسلامیستهای با سابقه ای هم چون اخوان المسلمین و سلفی ها، عربستان تردید نکرد که با حرارت از حسنی مبارک دفاع کند. با آنکه رژیم حسنی مبارک با آمریکا و اسرائیل رابطه نزدیک داشت، اسلامیستها را سرکوب می کرد ولی با ایران رابطه ای خصومت آمیز داشت. عربستان سعودی بر عکس ایران بیشتر بدنبال یک راه حل مسالمت آمیز برای حل معضل فلسطین و اسرائیل است و در کشمکش بین گروههای فلسطینی جانب گروههای سکیولار میانه رو را گرفته است. با آنکه عربستان سعودی دارای رابطه رسمی دیپلماتیک با اسرائیل نیست ولی این رابطه آنقدر خاموش است که هیچکدام سعی نمی کنند بر علیه همدیگر تشنج ایجاد کنند. از این جهت رژیم عربستان سعودی در استفاده ابزاری از مذهب ، بویژه اسلام سنی، در روابط بین المللی اش یک استثنا محسوب نمی شود. در حالیکه از نظر غربیان و نهادهای بین المللی این سیاست ها نوعی موفقیت برای رژیم عربستان سعودی به همراه آورده است برا ی رژیم ایران این یک سیاست تسلیم طلبانه، ضد اسلامی و نوکر مابانه است.

عربستان سعودی موقعیت کنونی خود را در خاورمیانه نه مدیون جایگاه ایدئولوژیکی ومذهبی اش بلکه مدیون جایگاه اقتصادی و سیاسی اش میباشد. عربستان سعودی با توجه به داشتن بزرگترین ذخایر نفتی جهان، درآمد سرشار نفتی و ذخایر هنگفت ارزی خود از رفاه اقتصادی نسبتاً بالایی برخوردار است. عمدتا از همین جهت جاذبه مهمی برای مهاجران مسلمان و حتی غیر مسلمان برای یافتن شغل است. با وجود تنگنا های فرهنگی سنتی و نقض گسترده حقوق بشر عربستان سعودی رابطه‌ای بسیار نزدیک با کشورهای غرب من جمله آمریکا و اروپا بویژه بریتانیا دارد. این موقعیتها به عربستان سعودی فرصت داده است تا وارد باشگاه ۲۰ کشور بزرگ اقتصادی جهان شود. ازجهان اسلام اندونزی و ترکیه در آن باشگاه نیز حضور دارند.

ایران جمعیتی تقریبا سه برابر عربستان سعودی دارد و از نظر اقتصادی و سوق الجیشی چه بسا از عربستان سعودی هم اهمیت بالاتری داشته باشد. ایران با تسلط به تمامی خط ساحلی شمالی خلیج فارس و تنگه هرمز موقعیت استراتژیکی حساسی دارد. مانند عربستان سعودی، ایران هم یکی از مهمترین دارندگان ذخایر نفت و از تولید کنندگان و صادرکنندگان بزرگ نفت و گاز است. از این نقطه نظر دولت جمهوری اسلامی ایران همچون دولت عربستان سعودی یک دولت رانت خوار است. با آنکه آمار و ارقام در زمینه های آموزشی، بهداشت، مرگ و میر و عمر متوسط نشان می دهند[6] که ایران تا حدودی از عربستان عقب افتاده است ولی کماکان در میان کشورهای رو برشد موقعیت مناسبی دارد. بر اساس داده های برنامه توسعه سازمان ملل متحد فاکتور توسعه انسانی در عربستان بطور قابل ملاحظه ای بالاتر از ایران است. در میان کشورهای جهان در حالی که عربستان سعودی دارای رتبه 56 است ایران در رتبه 86 می ایستد [7].

با آنکه موقعیت استراتژیکی و اقتصادی دو کشور بر اعتبار جهانی و توان رقابتی آنها اثر اساسی دارد ولی حدت و نوع رقابت را بین آنها تعیین نمیکند . ایران زمان شاه و عربستان سعودی بعنون متحدان غرب رابطه ای بسیار دوستانه باهم داشتند ولی بعد از انقلاب 1979 رقابت بین این دو کشور بسیار خصمانه شد. سیاست صدور انقلاب اسلامی خمینی زمینه ساز تشنجات وسیعی در کشورهای اسلامی و منجمله کشورهای عربی همسایه شد.

خمیینیسم یک نگرش سیاسی ایدئولوژیکی نو آورانه بود که درک مذهبی از سیاست و دولت را حداقل در میان شیعیان دگرگون کرد. در میان شیعیان علی شریعتی شایدبا انسجام بیشتر ولی با درکی متفاوت و غیر آخوندی در همین راستا قدم گذاشته بود. این نوع اسلام گرائی که دستگاه مذهبی و سیاسی را وحدت می داد با وهابیسم و دید گاههای سنتی در میان شیعیان و سنیان متفاوت بود. در میان سنیان معادل خمینیسم بو سیله کسانی هم چون سید قطب در مصر و ابو العلا مودودی در پاکستان بنحو منسجم تری از اسلام گرایان شیعی رشد یافته بود. اما این خمینی بود که از درون یک انقلاب گسترده اولین حکومت اسلامی را بعداز حکومت اولیه پیغمبر و بعد خلفای چهار گانه (برای سنیان) و یا تنها در زمان پیغمبر و خلافت علی (برا ی شیعیان) ایجاد کرد. اما باید توجه کرد که نه شیعیسم در ایران و نه سنیسم در عربستان سعودی هیچکدام عناصر تاریخی- فرهنگی منجمد و متعلق به چهارده قرن پیش نیستند بلکه در اثر شرایط سیاسی اجتماعی و اقتصادی تحول یافته اند و مداوما بازسازی و ابداع شده اند.

بعداز انقلاب1979 جمهوی اسلامی که خود راتنها حکومت واقعا اسلامی قلمداد می کرد به حمایت از گروههای اسلامیست شیعه و حتی سنی پرداخت. آنچه اسلامیسم ایران بدان دست یافت وحدت سیاست و مذهب بود که در آن یک قشر عالم یا فقیه همزمان رهبر ی سیاسی و مذهبی را عهده دار شدند. حکومت مستقیم فقها بنام ولایت فقیه که با سرنگونی انقلابی حکومت سکولار شاه بوجود آمد اسلامیستهای سنی وشیعه را در سراسر جهان تشویق کرد که بسوی سرنگونی رژیم های سکولار دست بزنند. خمینی با حرارت از صدور انقلاب اسلامی، فرو ریزی مرزها و ایجاد حکومت اسلامی جهانی سخن می گفت و دولتهای موجود را غاصب، فاسد و ضد اسلامی می نامید. در ملاقاتها، سخنرانیها و پیامهایش گروهها و شخصیت های اسلامی را آشکارا برای مقابله و سرنگونی رژیم های موجود بویژه در کشورهای عربی دعوت می کرد. در همین راستا بود که در کشورها عربی و از جمله عربستان سعودی گروههای شیعی(البته نه تنها شیعی) رادیکالیزه شدند، جنگ ایران و عراق شروع شد و وقایع خونین حج اتفاق افتاد[8].

با تاثیرگیری از انقلاب ایران و سخنان خمینی، در سال 1979 در مناطق نفت خیز عربستان سعودی که منطقه ای “شیعه نشین” است در اثر انفجار بمب تعداد زیادی کشته شدند. پس از آن در سال 1980 جنگ ایران و عراق شروع شد که تا میزان زیادی ادامه سیاست صدور انقلاب اسلامی خمینی بود. نقش خمینی و دیگر رهبران جمهوری اسلامی در ایجاد زمینه های جنگ بین ایران و عراق بخوبی مستند شده است[9]. در این جنگ عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج از صدام حسین بر علیه خمینی حمایت کردند و این موجب شکاف عمیق تری بین ایران و رژیمهای محافظه کار عرب شد. تنها سوریه دراین میان استثنا ماند و جانب ایران را گرفت.

در راستای استراتژی صدور انقلاب اسلامی و مقابله با فشار جنگ با عراق مراسم میلیونی حج برای تبلیغات سیاسی-ایدئولوژیکی رژیم جمهوری اسلامی شرایطی بسیار مناسب فراهم میکرد. علی رغم ناخشنودی عمیق عربستان سعودی، برای ایجاد ارتباط و سیاسی کردن مراسم و فضای حج، خمینی تحت عنوان برائت از مشرکین هر سال پیام ویژه می فرستاد. خمینی به نماینده ویژه اش دستور میداد که ایرانیان و دیگر طرفداران انقلاب اسلامی را برای تظاهرات بزرگ بسیج کنند.

پیام های خمینی بسیار پیروزمندانه و مبتنی بر لحنی پدر مآبانه و ستایشگرانه نسبت به ایرانیان انقلابی و بسیار تهاجمی و مشحون از نفرت افکنی، تهدید و توهین نسبت به همه آنهائی بود که از نظر خمینی استکبار جهانی و نوکرانشان تلقی می شدند. اینها شامل قدرت های جهانی و همه نیروهائی می شدکه با رژیم اسلامی ایران نزدیک نبودند و یا همدردی نشان نمی دادند. او حجاج را به عمل سیاسی دعوت می کرد و وعده می دادکه همه این نیروهای مخالف و قدرت های سیاسی و نظامی جهان مانند لانه های عنکبوت سست ودر حال فروریزی اند. با همین دید در تظاهرات شعار مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، و مرگ بر شوروی و غیره داده می شد[10].در31 جولای سال 1987 تظاهرات ایام حج در مکه که جمهوری اسلامی سازمان داده بود به درگیری های خونینی منجر شد که در آن حدود 400 زائر که عمدتا از ایران بودند[11] کشته شدند. رهبری این حرکت بعهده مهدی کروبی[12] نماینده خمینی بود. خامنه ای که آنزمان رئیس جمهورایران بود در نماز جمعه اعلام کرد که این یک جنگ است ولی نه جنگ بین شیعه و سنی بلکه ” جنگ بین درک اسلام آمریکائی و اسلام واقعی انقلابی”[13] .

با جنگ قدرت در داخل دو کشور و تنش های بین المللی بعد از انقلاب ایران تقسیم بندی مذهبی- ایدئولوژیکی بین عربستان سعودی و ایران به دو اردوگاه رقیب سیاسی-مذهبی یعنی سنی و شیعه هم بارزتر شد. جمهوری اسلامی که خود را ام القرای جهان اسلام می نامید چالش سیاسی-ایدئولوژیکی آشکاری بر علیه عربستان سعودی و دیگر حکومت های سنی محافظه کار خاورمیانه بوجود آورد. عربستان سعودی مدعی است که بیش از یک میلیارد سنی را نمایندگی می کند در حالیکه ایران را تنها نماینده اقلیت “گمراه” شیعه می داند که تعدادشان (اگر اسماعیلیان، علویان و زیدیان هم به شیعه های دوازده امامی اضافه شوند) به 150-200[14] میلیون می رسد(به نقشه 1 نگاه کنید). اما ایران مدعی است که عربستان تنها نماینده گروه کوجک و “گمراه” وهابی است در حالی که ایران نماینده همه مسلمانان واقعی و یا “اسلام ناب محمدی” در جهان است.[15] اما رقابت بین جمهوری اسلامی ایران و حکومت عربستان سعودی را نمی توان یک اختلاف ارزشی بین شیعیسم و یا سنیسم قلمداد کرد بلکه باید آن را در چارجوت تحولات سیاسی داخلی و خارجی توضیح داد. فرد هالیدی در توضیح تحولات خاور میانه نوشت “مشاجراتی که به شکاف بین مردم و ملت ها می انجامد اصولا در مورد ارزش ها و تمدن ها نیست. این مشاجرات درارتباط با منافع، سر زمین، قدرت و نیز در مورد تاثیر رقابت برای قدرت در درون دولتهای مشخص و سیستم بین المللی است”[16]. اینجا

نقشه 1

http://www.google.co.uk/imgres?imgurl=http://www.veteranstoday.com/wp-content/uploads/2012/03/Sunni-Shia-Divide-and-Conquer.gif&imgrefurl=http://www.veteranstoday.com/2012/03/25/i-want-my-sunni-back/sunni-shia-divide-and-conquer/&h=335&w=500&sz=30&tbnid=q82Ozf8vuEJjbM:&tbnh=87&tbnw=130&prev=/search%3Fq%3Dshia%2Bin%2Bsaudi%2Barabia%26tbm%3Disch%26tbo%3Du&zoom=1&q=shia+in+saudi+arabia&usg=__JpbYISnVh1XyDastCSTw0CjI6Q8=&hl=en&sa=X&ei=2zjJT8aGEOjU0QWz16W4AQ&ved=0CDQQ9QEwDDgKVETRAN TODAY Access 1/6/2012

علیرغم وصایای بسیار خشمگینانه وتند خمینی بر علیه حکومت عربستان سعودی که او از آن بعنوان “حکومت آل سعود این وهابی های پست”، “مرتجع”، “سرسپرده” “اسلام آمریکائی” یاد می کرد[17] وآنها را بهیچ وجه بخشودنی نمی دانست، ارتباط با عربستان سعودی در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بهبود یافت. ولی با انفجار 25 جون سال 1996 در مجتمع مسکونی برجهای الخبر در ظهران انگشت اتهام بسوی ایران رفت. در این انفجار که گفته می شد از طرف “حزب الله حجاز”، یک گروه رادیکال شیعه در عربستان سعودی، انجام گرفت 19 نفر از سربازان آمریکائی کشته شدند. بر مبنای گزارشات بعدی تحلیل گران منتقد نادیده گرفتن نقش القاعده در این حادثه را مورد انتقاد قرار دادند. بر اساس گزارشهای انتقاد ی که بعد از 11 سپتامبر تهیه شد نقش القاعده هم برجسته شد و احتمال همکاری القاعده- حزب الله با همکاری رسمی و یا غیر رسمی ایران هم در این عملیات دیده شد. بنظر منتقدان دولت عربستان بطور عمدی از طریق منحرف کردن مسیر تحقیقات نقش القاعده را لاپوشانی کرده بود[18] . در هر صورت در آن زمان رابطه دو کشور مجددا تیره شد. وقتی که محمد خاتمی به ریاست جمههوری ایران رسید روابط ایران و عربستان علیرغم فشار گروههای تندرو از هر دو سو مجددا”بهبود یافت ولی این رابطه پس از آغاز ریاست جمهوری احمدی نژاد دوباره رو به تشنج رفت.

موقعیت ایران بعد از مداخله آمریکا و ناتو در افغانستان و عراق که موجب شکست طالبان و صدام حسین شد بتدریج ولی بطور قابل ملاحظه ای تقویت شد. از این جهت که دو رقیب سر سخت ایران در مرزهای شرقی و غربی اش جارو شدند ولی غرب وناتو هم به اهدافی مطمئن دست نیافتند. سیاستهای تقسیم بندی مذهبی-قومی در عراق موقعیت احزاب سیاسی مذهبی شیعه نزدیک به ایران را در عراق بطور قابل ملاحظه ای تقویت کرد و موجب روی کار آمدن حکومتی از جانب گروههای مذهبی شیعه شد که با ایران رابطه ای دوستانه دارند. کسانی مانند فلاحیان که اکنون نمایده مجلس خبرگان است و در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی وزیر اطلاعات بود بی پرده می گوید که بمنظور بهم زدن توازن قدرت و تنبیه حکام عربستان باید به شیعیان عربستان کمک شود[19]. برای همه کشورهای عربی و بویژه عربستان سعودی و متحدان نزدیکش در خلیج این یک نتیجه بسیار ناخوشایندی در توازن قوای منطقه ای ارزیابی شد.

در دهه اخیر،بویژه در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، ایران با برنامه های جاه طلبانه نظامی اش تردید هائی جدی در مود اهداف هسته ای خود بر انگیخته است. ایران بطور آشکاری خود را قدرت مسلطه منطقه تلقی می کند و منطقه خلیج و حتی آسیا مرکزی را حوزه نفوذ خویش بشمار میآورد. حتی احمدی نژاد بارها از ضرورت ایجاد نظم جدیدی جهانی واز ایران بعنوان مرکزتمدن جهانی یاد کرده است. در اغلب مذاکرات بین المللی ایران خواهان سهم اساسی در کنترل و رهبری منطقه و یا جهان نیز میشود. جاه طلبی خرده امریالیستی ایران بطور آشکاری از دوران شاه آشکارتر است. هر چند این ادعای ایران بمیزان زیادی خیال پردازانه است ولی توانسته است بخش مهی از اسلامیستها و ناسیونالیستها ایرانی را نیز به هیجان بیاورد.

شرایط پرتشنج کنونی بیش از هرچیزی به برنامه های تردید آمیز هسته ای ایران مربوط است که موجب فشار وتحریم چمهوری اسلامی از جانب شورای امنیت سازمان ملل متحد شده است. شدت این فشارها با تحربم بانک مرکزی ایران و تحریم خرید نفت ایران ازطرف آمریکا و اتحادیه اروپا دو چندان شده است. ایران هم که خود را قدرت مسلط و بلامنازع تنگه هرمز و خلیج فارس میداند بارها تهدید کرده است[20] که اگر زمانی نفت ایران تحریم شود تنگه هرمز را خواهد بست. بستن تنگه هرمز همانقدر که خود ایران را از صدور نفت محروم می کند برای اقتصاد جهانی و کشورهای عرب خلیج فارس و منجمله عربستان سعودی که از این راه به صدور این مایع حیاتی شان می پردازند بسیار پر هزینه خواهد بود. همه قدرتهای جهانی و کشورهای عربی خلیج منجمله عربستان متوجه خطر همه جانبه ی تهدید های ایران و آسیب پذیری موقعیت خود هستند .

این سیاستهای جمهوری اسلامی نه تنها غرب و اسرائیل، که احمدی نژاد خواهان محو آن از نقشه جهانی شده، بلکه در میان کشورهای عربی آنسوی خلیج نگرانی عمیقی ایجاد کرده است. با توجه به بی اعتمادی گسترده ای که بین ایران و کشورهای عربی شورای همکاری خلیج برهبری عربستان سعودی وجود دارد این نوع جاه طلبی های ایران بمعنای تغییر اساسی توازن قوا بسوی ایران و تهدیدی جدی بر علیه امنیت خارجی و داخلی آن کشورها تعبیر می شود. در چنین شرایطی است که کشور های عربی خلیج بشدت به غرب بویژه آمریکا امید بسته اند تا خطر ایران را کنترل کنند.

اخیرا مسائل سوریه، بحرین و جزایر ابو موسی و تنب بزرگ وتنب کوچک مشاجرات بین آندو کشور را تشدید کرده است. استراتژی ایران کماکان این است که برای جلب و بسیج مسلمانان رادیکال بایستی به آمریکا و اسرائیل حمله کند و بر همین اساس تمام نیروهائی را که با رژیم جمهوری اسلامی ایران همگام نمی بیند بازیچه و نوکر آمریکا و صهیونیسم به حساب آورد. ایران شدیدا به وهابیسم حمله می کند و پیروان وهابیسم و کشورهای عربی منطقه را با لحنی بسیار تحقیر آمیز صرفا بازیچه های بی مقدار اسرائیل و آمریکا می بیند. ایران مرتبا با زبانی تهدید آمیز و توام با اندرز به کشور های خلیج و عربستان هشدار می دهد که متوجه عواقب همراهی اشان با آمریکا باشند. مقامات بلند پایه ایران به پیروی از سخنان آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای بارها به “ارتجاع عرب” منجمله رژیم عربستان سعودی حمله کرده و آن را به ایجاد تفرقه در جهان اسلام متهم کرده و سرنوشت آنها را مشابه با سر نوشت شاه ایران پیش بینی کرده اند[21]. در چنین شرایطی است که عربستان سعودی و کشورهای خلیج [به اسثثنای سلطان نشین عمان] بطور مستقیم و یا غیر مستقیم ایران را دشمن اصلی تلقی می کنند.

برای درک ابعاد خصومت آمیز رقابت بین عربستان سعودی وایران همین کافی است که این سخنان پادشاه عربستان را، آنطوری که رویتر گزارش کرد، بیاد بیاوریم که به آمریکائیان می گوید “سر مار را قطع کنید”[22]. معنای این عبارت بسیار روشن است. پادشاه عربستان به آمریکائیان می گوید به ایران حمله کنند و تاسیسات هسته ای آن را نابود کنند. روزنامه وال استریت در جون 2011 گزارش کرد که فرد بسیار با نفوذی همچون شاهزاده ترکی الفیصل که قبلا رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان و بعدا سفیر عربستان سعودی در واشنگتن و همین طور لندن بود گفته بود که با تحریم نفت ایران عربستان سعودی به سرعت جای خالی ایران را پر می کند.او همین طوراعلام کرده بود که چنانچه ایران بسوی تولید سلاح اتمی برود عربستان سعودی هم ناچار است خود را اتمی کند.[23] ترکی الفیصل هم گفته بود “تلاش های دخالت جویانه و بی ثبات کننده ایران در کشورهای با اکثریت شیعه مانند عراق و بحرین و همین طو ر کشورهائی که دارای جامعه شیعه قابل ملاحظه هستند باید متوقف شود” و ایران بایستی مداخله در امور داخلی دیگر کشورها را متوقف نماید. ترکی الفیصل همین طور گفته بود “عربستان سعودی با همه اقدامات ایران در دیگر کشورها مقابله خواهد کرد چرا که این موضع عربستان سعودی است که ایران حق ندارد در امور داخلی کشور های دیگر دخالت کند.”

در ادامه این تشنجات سیاستمداران حاکم سنی بویژه بعد از ایجاد حکومت شیعی عراق با نگرانی از هلال شیعی و یا «توسعه طلبی» شیعیسم برهبری جمهوری اسلامی ایران سخن گفته اند. برای مثال ملک عبدالله پادشاه اردن هلال شیعی را در سال 2004 بصورت هشدار آمیزی طرح کرده بود.این هلال شامل ایران، عراق، بحرین، سوریه و لبنان می شد. بعضی از محافل داخلی در ایران شکل گیری چنین هلالی را مثبت ارزیابی کرده اند ولی اظهارات سیاستمداران عرب سنی را ناشی از ایران هراسی، شیعه هراسی و انقلاب هراسی دانسته اند. آنها حتی این هراس حاکمان عرب را ناشی از “سیاست های ذلت آور خود”شان و اینکه این هلال شیعه به قرص کامل ماه وحدت بین شیعه وسنی بینجامد دانسته اند[24].

ادامه این تنش ها بر سر مسئله بحرین به آنجا کشید که اخیرا طرح اتحاد نزدیکتر سیاسی بین همه کشوهای عضو شورای خلیج مطرح شد و قرار شد اولین گام در جهت این اتحاد نزدیکتر بین بحرین و عربستان سعود ی آغاز شود. جمهوری اسلامی از این برنامه بشدت بر آشفت و این اتحاد را بمعنای الحاق بحرین به عربستان سعودی تلقی کرد. بعضی از روحانیون بلند پایه ایران آن را یک توطئه آمرکائی-صهونیستی خواندند[25]. متعاقب آن در جمعه 18 می 2012 در ایران تظا هرات وسیعی در مخالفت با این اتحاد و محکوم کردن رژیم های سعودی و بحرین صورت گرفت. در حالی که دولت بحرین این اقدام ایران را دخالت درامور بحرین دانست و ایران را نسبت به عواقب آن هشدار داد، رادیو فردا از علی لاریجانی رئیس مجلس ایران نقل کرد که گفته بود ” اگر قرار است بحرین به کشور دیگری ملحق شود، آن کشور باید ایران باشد نه عربستان سعودی”[26]. با تشدید اختلاف بین امارات متحده عربی و ایران بر سر جزایر سه گانه تنب کوچک و تنب بزرگ و ابوموسی در بیانیه مشترک بین آمریکا و امارات متحده آمریکا بطور نسبتا آشکاری از ابتکارات صلح آمیز امارات متحده برای حل مسئله دفاع کرده است[27].

بندرت می توان میزان خشم مقامات دو کشور نسبت به همدیگر را در زبان دیپلماتیک آنها یافت. شاید منابع غیر رسمی در آن کشورها میزان این خشم را بهتر منعکس کنند چرا که در هر دو کشور فضای اظهار نظر آزاد ومستقل چنان محدود است که نمی توان اظهارت غیر رسمی را بطور جدی غیر دولتی بحساب آورد. محمدعلی وکیلی در روزنامه ابتکار معتقد است که تشنج روابط بین ایران و عربستان سعودی بوی باروت می دهد. این مفسر این تنش ها را نتیجه مجادله بین ایران کریم و خواهان مردمسالاری و اتحاد اسلامی از یک سو و عربستان محافظه کار، واپسگرا و حامی تروریستهای سلفی از سوی دیگر ارزیابی می کند. او می گوید “سعودی‌ها عملاً وارد جنگ با ايران شده‌اند و تنها کاری که تاکنون انجام نداده‌اند اين است که گلوله مستقيم شليک نکرده‌اند که اگر مي‌توانستند، از آن هم دريغ نداشتند!” او به مقامات ایران هم توصیه می کند که”به نظر می‌رسد دامنه دشمني آل سعود ”واپسگرا”، از حد گذشته و جايی براي رفتار کريمانه نگذاشته‌است. مردم ايران نمی‌توانند نظاره‌گر عملکرد کشوری باشند که براي مقابله با موج دموکراسی خواهی مردم منطقه، ناجوانمردانه و با تکيه بر ابزار نفت هر روز از سفره آنان بکاهد و غيرت و غرورشان را به بازي بگيرد. بنابراين به عنوان يکی از همين مردم، خطاب به مسئولين جمهوری اسلامی مي‌گوييم؛ اين وضع قابل دفاع و تداوم نيست، مدارا و کوتاه آمدن در مقابل رفتار جسورانه آل سعود غيرقابل توجيه و خيانت به آرمان مردمی است که قصد رهايی از دست ديکتاتورها را دارند”[28]. بنابر این کوتاه نیامدن ایران و اجتناب از خیانت که این نویسنده توصیه می کند چه معنائی بجز آتش زدن به آن باروت می تواند داشته باشد.

بنا به گزارشات سازمان های بین المللی حقوق بشر درهر دو کشور بطور وسیعی نقض می گردد.[29] سنیها در ایران و شیعه ها در عربستان سعودی مورد تبعیض اند و حقوق اولیه بشری آنها وسیعا نقض می شود[30]. چنین شرایطی زمینه را برای تشدید شکافهای فرقه ای مذهبی و یا مذهبی-قومی دامن می زند. با توجه به عمق خصومت بین دو رژیم و نیز با توجه به فقدان فضای دموکراتیک و انتقادی در هر دو کشور و همین طور نقش پیشداوری و خشک اندیشی در تصمیمات آنها “خرد و استدلال چندان در برابر تعصب دوام نمی آورند”[31].

از آنجا که هر دو رژیم در ایران و عربستان بخش مهمی از مشروعیت خود را از مذهبی بودنشان می گیرند آنها از همه کانالهای مذهبی در رقابت با همدیگر استفاده کرده و می کنند. ارتباط و تقویت شبکه ها اجتماعی –فرهنگی و اساسا مذهبی همسو بر علیه رقیب برای هر دو رژیم راحت ترین شیوه برای تضعیف رقیب از داخل است. سرکوبگری و اعمال خشونت و سیاست های تبعیض آمیز نسبت به اقلیت های مذهبی و غیر مذهبی از جانب هر دو رژیم ایران و عربستان سعودی شرایط زندگی را برای اقلیت ها بسیار آسیب پذیر ساخته و زمینه های دخالت وبهره برداری را از هر دو جانب فراهم کرده است.

رژیم عربستان سعودی و محافل تندرو وهابی به همان اندازه از شیعیان مقیم کشور خود بدبین هستند که رژیم جمهوری اسلامی ایران و محافل تندرو شیعی نسبت به سنیان. هر دو رژیم اقلیت های مذهبی نا همسو را فاقد وفاداری به کشور خویش دانسته و بعنوان ستون پنجم دولت رقیب بشمار می آورند. با چنین نگرشی معترضان شیعی را در عربستان سعودی تحت اتهام رافضی و سنیان ناراضی را در ایران بعنوان و هابی مورد سرکوب قرار می دهند[32]. در نتیجه این سیاست های بدبینانه دو رژیم گروه های سیاسی مخالف با نگرشی افراطی و مذهبی در هر دو کشور رشد کرده اند.

ایران همواره تلاش کرده است تا با بهره گیری از اقلیت های آسیب پذیر ناراضی شیعه در کشورهای متفاوت این گروه‌ها را مورد حمایت قرار بدهد و آنها را بعنوان پیش قراولان انقلاب اسلامی سازمان بدهد. ولی در این رابطه ایران به جز در لبنان و عراق در هیچ جای دیگری موفق نبوده است. ایران شیعیان پاکستان را که حدود 20 درصد جمعیت پاکستان و بزرگترین گروه شیعه را بعد از ایران تشکیل می دهند، مورد حمایت قرار داد تا با سیاست‌های رادیکال خود زمینه را برای یک پاکستان اسلامی به وجود آورند. اما این سیاست ایران موجب بسیج و سازماندهی گروههای تندرو سنی شد که به درگیری‌های فرقه ای بسیار خونین شیعه – سنی منجر گردید که هنوز هم با شدت ادامه دارد. این سیاست فاجعه بار بنحو دیگری در افغانستان ادامه یافت و بطور ویژه در دوران طالبان موجب قتل عام بسیاری از شیعه های هزاره‌ انجامید که رابطه چندان نزدیکی هم به ایران نداشتند.

اما باید خاطر نشان کرد که برای رژیم جمهوری اسلامی هم شیعیسم تنها عامل تعیین کننده در روابط بین المللی نیست.حمایت ایران از ارمنستان مسیحی در مقابل جمهوری آذربایجان شیعه نشان می‌دهد که برای ایران نیز اتحادی اهمیت دارد که موضع استراتژیکی ایران را در مقابل غرب تقویت کند. اتحاد نزدیک ایران با سوریه، ونزوئلا و چند کشور دیگر هم از همین زاویه قابل توضیح است.

در مورد جمعیت شیعیان عربستان سعودی مشکل است بتوان رقمی یافت که به حقیقت نزدیک باشد. ارقام ذکر شده بطور حیرت آوری متفاوت اند. از آنجا که عامل جمعیت اهمیت سیاسی نیرومندی دارد در فضای شدیدا ضد دموکراتیک، اگر وجود آنها از جانب رژیم حاکم انکار نشود تعداد آنها بمراتب کمتر از واقعیت ذکر می شود. اما شیعیان بمثابه یک اقلیت برای اثبات وجودشان وبهره برداری سیاسی تعداد خود را هم بمراتب بیش از آنچه هست ذکر می کنند. منابع شناخته شده غربی   مثلا بی بی سی جمعیت شیعیان را حدود 10 تا 15 درصد جمعیت عربستان حدس می زنند[33]. جمعیت عربستان در سال2012 حدود 26.5 ملیون نفر بود که 5.5 میلیون از آنها دارای ملیت عربستان سعودی نبودند[34]. در آنصورت شیعیان عربستان که دارای ملیت آن کشورند باید رقمی بین   2 تا 3 میلیون راتشکیل دهند. شیعیان در مناطق حساس و نفت خیز عربستان سعودی در “استان شرقی ” متمرکزند و بنا به حدس بعضی از محققان 33 درصد جمعیت استان شرقی عربستان شیعه اند[35]. منطقه قطیف در استان شرقی که مرکزش شهر قطیف است دارای جمعیتی بیش از 500 هزار نفر است که اکثریت آن را شیعیان تشکیل می دهند. قطیف از بحرین بسیار نزدیک است و از همین جهت عربستان سعودی نسبت به وقایع بحرین که دارای اکثریتی شیعه است بسیار حساس است.

سازمانهای بین المللی حقوق بشر معتقدند که در عربستان بر علیه شیعیان تبعیضات سیستماتیک و گسترده ای اعمال می شود. براساس گزارش مستند 27 صفحه ای دیده بان حقوق بشر که در سپتامبر 2009 منتشر شد شیعیان در مدارس و آموزش، سیستم قضائی،ارتش، دستگاه دیپلماتیک، کار و کاریابی و نیز در زمینه آزادی عبادت و ایجاد عبادت گاه مورد تبعیض اند[36]. آنها بطور خودسرانه ای بازداشت و زندانی می شوند و از جانب مفتیان صاحب نفوذ و دارای مقام بالای دولتی “نامسلمان”، رافضی، بدعتی و مشرک قلمداد می شوند. برای مثال دیده بان حقوق بشر در همان گزارش نوشت که بتاریخ 30 می 2008 میلادی 22 تن از روحانیان بلند پایه وهابی منجمله عبدالله بن جبرین، عبدالرحمن البراک و نصیر العمر در بیانیه ای اعلام کردند که” در میان فرق امت اسلامی فرق شیعه فرقه ای شریر است و آنها بزرگترین دشمن و گمراه کنندگان مسلمانان سنی اند”[37]. دیده بان حقوق بشر با مراجعه به وب سایت شیخ عبدالله بن جبرین که از اعضای شورای علمای ارشد مذهبی است از فتواهائی نقل می کند که می گویند سنیان باید از سلام دادن به شیعیان و یا غذا خوردن با آنان خود داری کنند[38]. در مورد دیگری هم از یکی دیگر از روحانیون بنام عبد الرحمن السعد نقل شده که فروش املاک به شیعیان را نا جایز دانسته زیراکه این کار ” به شیعیان کمک می کند که مذهب فاسد و آئین نادرست خود را گسترش بدهند”[39].

در پرتو اعتراضات موسوم به “بهار عرب” و گسترش اعتراض شیعیان در بحرین اعتراضات شیعیان عربستان هم در استان شرقی بیشتر شده است. شیعیان خواهان رفع تبعیض و اصلاح قانون اساسی اند تا حقوق آنها برسمیت شناخته شود. گزارش دیده بان حقوق بشر در سال 2009 با آنکه موارد گسترده ای از تبعیض حقوق اولیه انسانی شیعیان در عربستان را نشان می دهد ولی در مجموع از این گزارش این طور بر داشت می شود که تا آنزمان رفتار ماموران نسبت به شیعیان با خشونت و خود سری گسترده ای که در ایران دیده می شود همراه نبوده و مقامات بالای سعودی هم با سرعت در صدد ملایم سازی اوضاع و دلداری از شیعیان بر می آمدند[40]. اما بنظر می رسد که اوضاع بعد از جنبش های بهار عربی جهت بمراتب خشونت آمیز تری بخود گرفته است. در سال 2012 بعد از وقایع بحرین حکومت عربستان سعودی در سر کوب اعتراضات شدت عمل بیشتری بکار گرفت به بطوری که تعدادی از معترضان در اثر حمله نیروهای امنیتی کشته شدند[41]. در سال 2012 اعتراضات همچنان ادامه یافته است بطوریکه در 9 جولای هم گزارش شد که بدنبال تلاش ماموران عربستان سعودی برای دستگیری شیخ نمر النمر روحانی شیعه[42] در عوامیه در گیریها منجر به کشته شدن 2 معترض و زخمی شدن 4 تن از آنها انجامیده است[43]. پس از آنکه در اعتراض شیعان در اواخر نوامبر 2011 چهار تن از معتر ضان کشته شده بودند سخنگوی وزارت کشور عربستان گفته بود “هدف آنانی که به ناآرامی دامن می زنند دستیابی به مقاصد مشکوک اربابان بیگانه شان است”. منظور از ارباب بیگانه هم ایران است. شاهزاده نایف وزیر کشور هم گفته بود که این نا آرامی ها نشانه ای از مزاحمت های ایران است.[44] نگرانی از گسترش نا آرامی ها مقامات سعودی را واداشت که 1000 تن از نیروهای امنیی خود را در مارس 2011 میلادی به بحرین[45] بفرستند تا از تاسیسات حساس حفاظت کنند تا نیروها امنیتی بحرین توان مقابله با اعتراضات را داشته باشند.

در عربستان در میان شیعیان این اعتقاد ناسیونالیستی-مذهبی نیز وجود دارد که سرزمین آنها الحسا در سال 1913 بوسیله ابن سعود اشغال شد. آنها تاریخ رسمی عربستان سعودی در مورد وحدت تاریخی اش را رد می کنند[46]. بر اساس این دید و پیدایش و تشویق جنبش ها و یا دولت های رادیکال شیعی گروه های تندرو شیعه که عمدتا به ولایت فقیه معتقدند از جدائی طلبی صحبت می کنند و یا آنها که محافظه کارترند منتظرند امام زمان امکان حکومت را برای آنها فراهم کند. اصلاح طلبان هم تلاش می کنند مقامات بالای حکومتی را تشویق کنند تا از بالا رفرم کنند و امکان برابری بین شیعیان و سنیان را فراهم کنند.

عدم وجود روابط دموکراتیک، قدرتمندی نهادهای رادیکال وهابی، هراس از پیدایش هلال شیعی درست در آن سوی مرزهای عربستان سعودی، بویژه وضع بحرانی بحرین، دستگاه خانوادگی سلطنت عربستان را در موقعیت دشوار و نا مطمئنی قرار داده است. از اینرو در حالی که وجود مسائل شیعه از جانب عربستان انکار می شود[47]. نارضایتی شیعیان و مشکلات موجود را صرفا توطئه رژیم جموری اسلامی می داند. جمهوری اسلامی ایران نیز که در داخل با مسائل مشابه و حتی جدیتری رو برو است سعی می کند با استفاده از ورق شیعه در عربستان توجهات را به خارج از ایران منحرف کند و به کمک متحدانش همچون حزبالله لبنان برای تضعیف و یا سرنگون سلاطین عرب کوشش کند. رقابت های سیاسی بین دو رژیم عربستان سعودی و ایران عملا اختلافات و نارضایتی های مذهبی داخلی را تشدید می کند و به مرز پاکسازی و کشتار فرقه ای- مذهبی نزدیک می کند.

با آنکه ایران از جهت تنوع مذهبی، قومی و زبانی دارای موقعیتی بسیار حساستر از عربستان سعودی است ولی وجود چند گونگی، تبعیض و شکاف مذهبی و قومی را در ایران انکار می کند و یا بسیار کم اهمیت جلوه می دهد.

عربستان سعودی هم از این شکافها در ایران آگاه است و با پشتوانه مالی بسیار هنگفتش توانسته است شبکه های اجتماعی، فرهنگی و مذهبی وسیعی در همسایگی ایران بوجود آورد.عربستان سعودی با استراتژی حمایت از مجاهدین افغانستان بر علیه شوروی سابق نقش بسیار گسترده‌ای درپاکستان و افغانستان بازی کرد. بعد از خروج نیروهای شوروی ازافغانستان و انحلال اتحاد جماهیر شوری عربستان سعودی در کل منطقه پاکستان، افغانستان و آسیای مرکزی بشدت با ایران به رقابت پرداخت. دراین رقابتها عربستان با ورق حمایت از سنیان مبادرت به ایجاد و تقویت شبکه های فرهنگی مذهبی مانند انجمن، مساجد، سازمانهای خیریه، مدارس دینی و مبادله دانشجو و طلبه دست زد.

رشد شبکه های وسیع مدارس دیو بندی والحدیثی (سلفی) در پاکستان از حمایت های عربستان سعودی و یا تجار کشورهای عربی خلیج بر خوردار بوده اندهر چند نمی توان کل این شبکه ها را وهابی قلمداد کرد[48]. همین شبکه های مدارس دینی پاکستان نقش مهمی در تربیت و حمایت معنوی از شبکه های مذهبی سنیان داخل ایران بویژه در بلوچستان و خراسان بازی کرده اند. شبکه های مناطق ساحلی جنوب هم مستقیما از حمایت کشورها و یا تجار کشورهای عربی خلیج فارس بر خوردار بوده اند. تاجران و کارکنان مذهبی سنی اصلا ایرانی که بعضا رابطه خویشاوندی نزدیکی با امرا و سلاطین کشور های عربی خلیج دارند نقش عمده ای در ایجاد ارتباط متقابل و توسعه شبکه های مذهبی مورد نظر عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی خلیج بازی می کنند.

سنیان ایران که در همان حال اقلیت های مهم قومی یا ملی ایران را تشکیل می دهند انتقادات شان نسبت به جمهوری اسلام ایران تقریبا با انتقادت شیعیان عربستان نسبت به رژیم عربستان سعودی شباهت دارد. هر چند نگرش اسلامگرایی خمینی با وهابیسم این تفاوت را داشت که از یک پروژه پان اسلامیستی حمایت میکرد و بطور صریح از سنی ستیزی پرهیز می کرد ولی پروژه ملی در جهت ساختن جمهوری اسلامی عملا به تقویت همه جانبه نهادهای شیعه اثنی عشری و حاکمیت شیعه سیاسی ولایت فقیه منجرشد. حتی از ابتدا قانون اساسی حاکمیت شیعیسم را تحکیم کرد بدین معنا که بر اساس ماده 12 قانون اساسی دین رسمی شیعه اعلام شد، ولی فقیه یا رهبر بعنوان مهمترین مقام در نظام نمی توانست سنی باشد و رئیس جمهور هم طبق ماده 115 قانون اساسی هم بایستی شیعه باشد[49]. اینها نکاتی بود که محافل مذهبی سنی با آنکه از اسلامی شدن سیستم کاملا حمایت می کردند از همان ابتدا آنها را مبنای فرقه بندی و تبعیض مذهبی قلمداد کردند.

سازمانهای معتبر جهانی حقوق بشر و عفو بین الملل گزارش های متعدی در مورد نقض گسترده حقوق اقلیت های مذهی درایران منتشر کرده اند. دولت جمهوری اسلامی ایران نه تنها به نمایندگان این سازمانها اجازه رفتن به ایران و تحقیق روی این مسائل را نداده بلکه به آنها شدیدا” حمله کرده است. برای مثال رژیم جمهوری اسلامی احمد شهید را که رسما از جانب سازمان حقوق بشر سازمان ملل متحد مامور ویژه تحقیق در مورد حقوق بشر در ایران بود اجازه ورود به ایران نداد. حتی مقامات بالای دولتی مانند علاء الدین بروجردی رئیس شورای کمیته امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس او را جاسوس آمریکا دانستند[50]. گزارش احمد شهید به موارد گسترده نقض حقوق بشر در ایران و از جمله در رابطه با سنیان ایران اشاره دارد[51].

در مورد جمعیت سنیان ایران هم مشکل است بتوان رقمی موثق یافت. ارقام ذکر شده در اینمورد هم بطور حیرت آوری با همدیگر فرق دارند. احتمالا در صد جمیعت سنیان به درصد جمعیت شیعیان در عربستان سعودی نزدیک باشد. شاید رقمی بین 9 تا 12 درصد رقمی معقولانه بنظر برسد[52]. سنیان ایران عمدتا در سیستان و بلوچسان، کردستان، آذربایجان غربی و ترکمن صحرا(گلستان) متمرکزند ولی در مناطق دیگری هم چون هرمزگان، جنوب خراسان، فارس، خوزستان و شهرهای بزرگی چون مشهد و تهرا ن تعداد قابل ملاحظه ای سنی وجود دارد. سنیان ایران عمدتا حنفی (عمدتا بلوچستان) و یا شافعی اند (عمدتا کردستان). بنا به گزارش مرکز آمار ایران جمعیت ایران در سال 2011 حدود 75 میلیون[53] بود که در آن صورت جمعیت سنیان هم احتمالا رقمی بین 7تا 9 میلیون میباشد.

سنیان ایران بمثابه اقلیت های ملی/قومی و یا مذهبی معتقدند که آنهااز جهات متفاوتی مورد تبعیض اند. برای مثال:

مناطق سکونت آنها مثلا بلوچستان و کردستان از دیگر مناطق در مرکز بطو ر نسبی از جهت اقتصادی توسعه نیافته تر و از نظر استاندارد زندگی پایین تر و میزان بیکاری در آنحا بالاتر است.

راهیابی به مشاغل بالا نه تنها برای مشاغل وزارتی و دیپلماتیک بلکه تا حد استانداری برای استان خودشان برای آنها دست نیافتنی بوده و هست[54]. حتی آنها بندرت برای مشاغل درجه دوم استانی یعنی مقام مدیرکلی در استانهای خودشان انتخاب می شوند.

آنها هیچ شانسی برای راه یافتن به مشاغل بالای قضائی، امنیتی و انتظامی ندارند.

حتی ساده ترین ومسالمت جویانه ترین اعتراض آنها با مشتی آهنین پاسخ می گیرد و معمولا به دستگیری وسیع، زندانها ی طولانی وشکنجه وحتی اعدام منجر می شود. محاکمات بدون داشتن وکیل و در شرایط بسیار ناعادلانه ای انجام میگیرد. تقریبا همه آنها تحت عنوان قاچاقچی، اشرار، نوکر و مزدور آمریکا و اسرائیل و یا وابسته به وهابیسم معرفی می شوند.

انتشار نشریات بزبان محلی وتشکیل انجمن های ادبی و فرهنگی بزبان محلی معمولا تحمل نمی شود و اگر هم نشریه ای انتشار بیابد و یا انجمنی تشکیل بشود بدلایل گوناگونی تعطیل و فعالان آنها ممکن است تهدید و یا حتی زندانی شوند. برای مثال یعقوب مهر نهاد که یک فعال فرهنگی بلوچ بود، به جرم ثابت نشده عضویت و همکاری با جند الله، دستگیر، زندان و سرانجام اعدام شد[55].همزمان و متعاقب آن بعضی دیگر از اعضای خانواده او دستگیر و زندانی شدند.

با آنکه در مناطقی که سنیان در اکثریت اند سنیان دارای مساجد و مدارس متعددی هستند ولی در مناطق شهری استانهای مرکزی مانند تهران هر چند جمعیت کثیری از آنها وجود دارد به آنها اجازه تاسیس مسجد و یا حتی مکان خاصی برای برگزاری مراسم عید داده نمی شود. برای مثال مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه میانه رو سنیان در زاهدان این نوع سیاست های جمهوری اسلامی ایران را تبعیض آمیز خوانده است[56]. در مناطقی هم به مساجد و یا مدارس سنیان حمله شده و یا کاملا تخریب شده اند. در حالیکه هیچ محدویتی برای ایجاد مساجد و حسینیه شیعی حتی در جائی که تعداد شیعیان بسیار محدود است وجود ندارد و حتی با حمایت و کمک مالی دولتی ساخته می شود.

با ایجاد و اصرار به بر گزاری مراسم کاملا جدیدی مثلا مراسم فاطمیه که با شماتت خلفای مورد احترام سنیان بویژه ابوبکر، عمر، عثمان و عایشه (بجز علی که مورد قبول شیعیان هم هست) همراه است به خشونت های فرقه ای- مذهبی دامن زده می شود. برای مثال در 8 جون2008   گروههای رادیکال شیعه بر علیه مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه سنیان در زاهدان دست به تظاهرات زدند که به خشونت های خونین انجامید[57]. شیعیان معتقدند که فاطمه دختر حضرت محمد بو سیله یکی از خلفای سنی “شهید” شد در حالی که سنیان معتقدند که فاطمه با مرگ طبیعی در گذشت. چون مولوی عبد الحمید در ستایش از فاطمه از “شهادت” او سخن نگفته بود گروههای رادیکال شیعه با شدت به او حمله کردند و کار به درگیری کشید. بمنظور انتقام از این حملات گروه مسلح رادیکال ناسیونالیست-مذهبی جند الله[58] هم در 28 می 2009 حدود یک سال بعد دست به یک خودکشی انفجاری زد که در آن عبادت گزاران معمولی و بی گناه شیعه کشته شدند[59].

بسیاری از رهبران و واعظان مذهبی سنی، اغلب بعنوان وهابی، در سراسر ایران بفراوانی مورد بازخواست، زندان و تبعیدقرار گرفته و عده ای هم بدون محاکمه عادلانه اعدام شده اند. عده قابل توجهی از رهبران مذهبی ربوده شده و بوسیله افراد و یا گروهای نا شناخته ای بطور فجیعی بقتل رسیده و جسدشان دور انداخته شده و بعضی هم کاملا نا پدید شده اند. سنیان معتقدند که ماموران اطلاعاتی وامنیی رژیم مسئول چنین عملیاتی هستند[60].

سنیان البته در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی درانتخاباتی که نامزدها با شدت بوسیله شورای نگهبان مورد تصفیه قرار می گیرد شرکت می کنند و نمایندگانی به مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان می فرستند ولی این نمایندگان هم در فضای ترس وتهمت زنی توانائی انتقاد و طرح مسائل را حتی در حد نمایندگان شیعه ندارند. همین نقطه در مورد نمایندگان شوراهای شهر هم صدق می کند.

نتیجه گیری

زمانی که رژیم سعودی به ایران اخطار می دهد که شریط چند فرهنگی و چند قومی را درعراق در یابد ودر پایگاه ناتو پرنس ترکی الفیصل می گوید که بمب اتمی ایران “شاید عربستان سعودی را به پیگیری سیاستهایی با عواقب ناگفتنی و ای بسا درا ماتیک وادار کند”[61]. این لحن به انداز کافی هشدار دهنده و هراس آور است. شاید عربستان میخواهد به ایران بگوید که ایران د ر زمینه چندفرهنگی و قومی آسیب پذیر است و عربستان سعودی هم مانند ایران از این کارت استفاده میکند. اما سیاست های ناگفتنی و دراماتیک نه تنها بمعنای هسته ای شدن عربستان بلکه می تواند بمعنای توسل به خشونت های خونین و یا آتش زدن به باروتی باشد که بعضی از محافل ایرانی از آن سخن گفته اند. با وجود موقعیت مناسبترایران در عراق و لبنان، ایران چه از نظر داخلی و چه از نظر خارجی درموقعیت آسیب پذیرتری است. ایران چه از نظر سیاست های هسته ایش در سطح بین المللی و چه از نظر سیاستهای حمایت آمیزش نسبت به بشار اسد بیش از هر زمانی منزوی شده است بطوریکه حتی ترکیه را از خود رانده و با آذر بایجان بشدت گلاویزشده است. شکست بشار اسد همانطور که یک ضربه کاری برای ایران محسوب می شود یک پیروزی برای عربستان سعودی بشمار خواهد رفت. بنظر می رسد که اسلامیستهای اخوان المسلمین در تونس، مصر و حماس در غزه که ایران روی آنها حساب باز کرده بودهم از ایران روی گردانده اند. خصومت های بین عربستان سعودی، بهمراه دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج، و ایران اکنون با مسئله بسیار بغرنج جهانی یعنی مسئله هسته ای شدن ایران و تحریم های وسیع آن کشور گره خورده و تهدید های مکرر ایران دایر به بستن تنگه هرمز این تنش ها را شدت بخشیده است. بر متن این رقابت های سیاسی گروهای رادیکال مذهبی-سیاسی در هر دو کشور رشد کرده است. اکنون با توجه به شرایطی که هشدارهای تند از همه جوانب شدت گرفته است بهره برداری از ورق شیعه-سنی از جانب ایران و عربستان سعودی ممکن است ابعاد خطرناکی بخود بگیرد بطوریکه موج خشونت اقلیت سنی را در ایران و اقلیت شیعه را در عربستان سعودی فرا بگیرد و احیانا به در گیری های فرقه ای و پاکسازی قومی-مذهبی در هر دو کشور دامن بزند.

در باره نویسنده : محقق و استاد دانشگاه است و در لندن اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی تدریس می کند. نظرات خود را می توانید به آدرس زیر بفرستید.

hnoraiee@gmail.com

حمید احمدی، مهرماه 1389نگاه اجمالی به جنگ 6 ساله عراق علیه ایران و ایران علیه عراق بخش یکم: زمینه ها و چگونگی شروع جنگ[1] http://negaresh.de/didgah/ahmadi_jang_1.htm

[2]See Zubaida Sami (2009). Islam, the People and the State: Political ideas and Movements in the Middle East. London, New York: I.B. Tauris.

[3]این رقم تقریبا نزدیک به درصد دانشجویان دختر در ایران است

[4]http://www.universityworldnews.com/article.php?story=20080314090309746 (accessed 5/07/2012)

https://docs.google.com/viewer?a=v&q=cache:SqSb1vzYh0YJ:www.mohe.gov.sa/ar/Ministry/Deputy-Ministry-for-Planning-and-Information-affairs/The-General-Administration-of-Planning/Documents/women_in_higher_edu.pdf+female+students+higher+education+in+Saudi+arabia&hl=en&gl=uk&pid=bl&srcid=ADGEESgEbTQDmj6O6RZJblSEE6r7xVeafxepnzj6YS4M7cieXLEzTo6Mmrg0KBH78kePhOdjBbrRZEs6VOldb84lVxhOlHtmydqHgRp7-yisoe4fNbD7klGA-DAKz1CGSLQYYZRHEyDU&sig=AHIEtbQLxLBAJCXy1aLGlMzATIMAnBW-pQ (accessed 05/07/2012)

[5]بر طبق بعضی از گزارش ها عربستان سعودی 80000دانشجوی بورسیه در خارج دارد که 17 درصد آنها دخترند.

http://www.universityworldnews.com/article.php?story=20110421195416661(accessed 05/07/2012)

[6]https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/

از دادهای آماری سی.آی.ای استفاده شده است که بنظرم هم مداوما مورد تجدید نظر قرار می گیرند و هم بطور نسبی یک از معتبرترین منابع موجود می باشند.

[7]http://hdr.undp.org/en/statistics/?gclid=CMzex6vAu7ACFYQMfAodUVtfng

[8]http://negaresh.de/didgah/ahmadi_jang_1.htm

[9]http://negaresh.de/didgah/ahmadi_jang_1.htm

[10].منشور جمهوری اسلامی. 1987.تهران: س ازمان تبلیغات اسلامی. این کتابچه شامل پیام مفصل خمینی برای حجاج و نیز پیام های خمینی، کروبی و جنتی بعد از واقعه حج است.

[11]نیویورک تامز گزارش مفصی ارائه کرد.

 http://www.nytimes.com/1987/08/02/world/400-die-iranian-marchers-battle-saudi-police-mecca-embassies-smashed-teheran.html?pagewanted=all&src=pm

[12]حجت الاسلام مهدی کروبی نماینده ویژه آیت الله خمینی در امور حج بعد از این واقعه در تاریخ دهم مرداد 1366 در پیغام خود به خمینی نوشت “پس از برگزاری شکوهمند راهپیمائی وحدت در مدینه منوره با اجتماع عظیم و چشمگیر خود در مکه معظمه ضمن قرائت و استماع پیام مهم و تاریخی حضرتعالی، آرام ومنظم در صفوف فشرده با فریاد “مرگ ر آمریکا”، “مرگ برشوروی”، “مرگ بر اسرائیل” بسوی خنه خدا حرکت کردند تا برائت و تنفر خود رااز سردمداران کفر و شرک ابراز دارند” در همانچا او ادامه داد که” حمله وحشیانه رژیم آل سعود ه نمی توان بدون هماهنگی و همکری آمریکای جنایتکار صورت گرفته باشد دلیل روشنی است بر سر سپردگی این رژیم به آستان کاخ سیاه که این روزها برای جبران شکست های نظای و رسوائی سیاسی خود خون می طلبد”. ص   60.61

منشور جمهوری اسلامی. 1987.تهران: س ازمان تبلیغات اسلامی.

[13]http://www.geocities.com/martinkramerorg/Hajj.htm

[14]http://www.pewforum.org/Muslim/Mapping-the-Global-Muslim-Population(6).aspx

[15]-http://www.guardian.co.uk/news/datablog/2011/jan/28/muslim-population-country-projection-2030

[16]Fred Halliday. (2000). Nation and religion in the Middle East. London: Saqi Books.

             Page 9.

[17].منشور جمهوری اسلامی. 1987.تهران: س ازمان تبلیغات اسلامی. ص64-65

خمینی گفته بود”شکستن کعبه مسئله اى نیست که بشود ازش همین طورى گذشت. اگر ما از مسئله قدس بگذریم، اگر ما از صدام بگذریم، اگر ما از همه کسانى که به ما بدى کردند بگذریم، نمى توانیم [از] مسئله حجاز بگذریم. مسئله حجاز یک باب دیگرى است، غیر [مسائل] دیگر”.

http://www.emamroohollah.ir/fa/tabs/tabs-articles/%D8%AA%D8%A7%D9%85%D9%84%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AE%D9%85%D9%8A%D9%86%D9%8A-%D8%B1%D9%87-%D8%AF%D8%B1%D8%A8/ (accessed 18/06/2012)

[18] GARETH PORTERWhy Was Al Qaeda Excluded From the Suspects List? Investigating the Khobar Tower Bombing June 24, 2009

http://www.counterpunch.org/2009/06/24/investigating-the-khobar-tower-bombing/

Dan Eggen9/11 Panel Links Al Qaeda, Iran Bin Laden May Have Part in Khobar Towers, Report Says.Washington Post. Saturday, June 26, 2004.http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/articles/A6581-2004Jun25.html

Thomas Hegghammer.Deconstructing the Myth about al-Qa`ida and KhobarCTC Sentinel: February 2008. Vol 1 . Issue 3.

http://hegghammer.com/_files/Hegghammer_-_deconstructing_the_myth_about_AQ_and_Khobar.pdf

[19]http://www.fardanews.com/fa/news/208767/%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%86%D8%A8%DB%8C%D9%87-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

Fardanews accessed 19/9/2012

[20]http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/12/111227_l10_oil_ban_hormoz_closure.shtml

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/02/110207_ka_fadavi_hormoz.shtml

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/07/120702_l39_strait-of-hormoz_majlis.shtml

احمد زید آبادی “دور تازه ای از خصومت ميان ايران و عربستان؟”چهارشنبه 10 ژانويه 2007 – 20 دی 1385.[21]

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2007/01/070110_a_az_iran_saudi.shtml access bbc persian3/6/2012.

[22]”Cut off head of snake” Saudis told U.S. on Iran.

http://www.reuters.com/article/2010/11/29/us-wikileaks-iran-saudis-idUSTRE6AS02B20101129

[23] – Jay Solomon June 22, 2011.Saudi Suggests ‘Squeezing’ Iran Over Nuclear Ambitions.

http://online.wsj.com/article/SB10001424052702304887904576400083811644642.html

Wall street journal on line accessed 22/06/2011

[24]صدای شیعه. از هلال شيعي تا قرص ماه اسلام

http://www.sedayeshia.com/showdata.aspx?dataid=7075

[25]http://www.reuters.com/article/2012/05/18/iran-bahrain-idUSL5E8GIA2G20120518.Reuter. Accessed 23/05/2012.

[26]http://www.rferl.org/content/bahrain-warns-iran-against-interference/24584429.htmlRadio Free Europe site. Accessed 23/05/2012.

[27] http://www.whitehouse.gov/the-press-office/2012/06/27/joint-statement-united-states-and-united-arab-emirates

[28]http://www.iranpress.ir/ebtekar/Ebtekar/News.aspx?NID=99790 (accessed 16/6/2012)

[29]بر اساس گزارش سازمان عفو بین الملل در سال 2011 ایران از نظر تعداد اعدامی بعد از چین که 1.3 میلیارد جمعیت دارد دومین کشور بود. در حالکه تعداد اعدامیان ایران دست کم ٣٦٠ نفر بود در عربستان ٨٢ نفر اعدام شدند.

 http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/06/120612_l03_iran_saudi_exeuction.shtml (bbc accessed 12/6/2012).

بیل لو سیاست عربستان و بحرین؛ انداختن تقصیر گردن ایران. بی‌بی‌سی چهارشنبه 21 دسامبر 2011 – 30 آذر 1390. [30]

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/12/111222_an_saudi_crackdown.shtml   bbc Persian 22/12/2011.

راجر هاردی. دیده بان حقوق بشر: شیعیان در عربستان مورد تبعیضند.بی بی سی پنج شنبه 03 سپتامبر 2009 – 12 شهریور 1388

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2009/09/090903_shr_saudi_shia_discrimination.shtml access 22/12/2011. bbc persian

لزلی هزلتونبه نقل از بیل لو “سیاست عربستان و بحرین؛ انداختن تقصیر گردن ایران”. بی‌بی‌سی چهارشنبه 21 دسامبر 2011 – 30 آذر[31] 1390.

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/12/111222_an_saudi_crackdown.shtml   bbc Persian 22/12/2011.

مقاله اکونومیست در 4 فوریه 2007. “شکاف فزاينده” – گسترش اختلاف شيعه و سنی[32]

 http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2007/02/070202_he-economist-shia-sunni.shtml

نگاه کنید به اظهارات ملک عبدالله “پادشاه عربستان: سنی ها تغییر مذهب نمی دهند” بی بی سی فارسی شنبه 27 ژانويه 2007 – 07 بهمن 1385

http://www.bbc.co.uk/persian/worldnews/story/2007/01/070127_an-saudi.shtml

[33]راجر هاردی. دیده بان حقوق بشر: شیعیان در عربستان مورد تبعیضند.بی بی سی پنج شنبه 03 سپتامبر 2009 – 12 شهریور 1388

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2009/09/090903_shr_saudi_shia_discrimination.shtml access 22/12/2011. bbc persian

http://www.unhcr.org/refworld/publisher,MRGI,,SAU,4954ce3b2,0.htmlنگاه کنید به این منبع گروههای

اقلیت وابسته به کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل متحد.

[34]https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/

[35]Joshua Teitelbaum.2010.The Shiites of Saudi ArabiaCurrent Trends in Islamist Ideology vol. 10(Page 2).http://www.currenttrends.org/research/detail/the-shiites-of-saudi-arabia

[36]http://www.hrw.org/sites/default/files/reports/saudi0909web.pdf .(accessed 9/6/3012).

[37]http://www.hrw.org/sites/default/files/reports/saudi0909web.pdf   page 12-13. (accessed 9/6/3012)

[38]http://www.hrw.org/sites/default/files/reports/saudi0909web.pdf   page 8. (accessed 9/6/3012).

[39]http://www.hrw.org/sites/default/files/reports/saudi0909web.pdf   page 13. (accessed 9/6/3012).

[40]برای مثال در آن گزارش که وسیعا از منابع شیعه استفاده میکند هیچموردی از اعدام، حبسهای طولانی مدت و کشتارهای خود سرانه وشکنجه ذکر نشده است.

[41]Toby Matthiesen Saudi Arabia’s Shiite problem . FP.Wednesday, March 7, 2012.

بیل لو سیاست عربستان و بحرین؛ انداختن تقصیر گردن ایران. بی‌بی‌سی چهارشنبه 21 دسامبر 2011 – 30 آذر 1390.

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/12/111222_an_saudi_crackdown.shtml   bbc Persian 22/12/2011.

[42]شیخ نمر باقر النمر در مارس 2009 در مراسم نماز جمعه گفته بود که در صورتی که حکومت عربستان سعودی به حقوق شیعیان احترام نگذارد او از آنها می خواهد که از عربستان سعودی جدا شوند. http://www.hrw.org/sites/default/files/reports/saudi0909web.pdf (accessed 9/07/2012)

[43]http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/07/120709_saudi_arabia_shia_arrest.shtml(accessed 9/07/2012)

بیل لو سیاست عربستان و بحرین؛ انداختن تقصیر گردن ایران. بی‌بی‌سی چهارشنبه 21 دسامبر 2011 – 30 آذر 1390. [44]

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/12/111222_an_saudi_crackdown.shtml   bbc Persian 22/12/2011.

[45]دولت بحرین نیز مرتبا از جانب سازمانهای حقوق بشر بخاطر نقض حقوق اکثریت شیعه ساکن خود مود انتقاد بودهاس. دولت بنا به درخواست سازمانهای حقوق بشر و فشار آمریکا و بریتانیا به یک کمیسیون مستقل بین المللی اجازه تحقیق داد و حتی پذیرفت که به پیشنهادات این کمیسیون تحقیق جامه عمل بپوشاند. به گزارش های زیر نگاه کنید:

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/11/111124_l03_bahrain_iran_amnesty.shtml

 http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/03/120330_l20_sadeq_bahrain.shtml

[46]Joshua Teitelbaum.2010.The Shiites of Saudi ArabiaCurrent Trends in Islamist Ideology vol. 10(Page 1).http://www.currenttrends.org/research/detail/the-shiites-of-saudi-arabia

[47]گاه این انکارگرائی ممکن است بین سنی های معتدلهم به چشم بخورد.مثلا سنی آن لاین استدلال می کند که شیعه ها در عربستان از موقعیت بهتری از سنی ها در ایران قرار دارند.

http://www.sunnionline.us/farsi/index.php?option=com_content&view=article&id=3164:1390-03-05-06-56-31&catid=97:editorial&Itemid=312 (accessed 10/6/2012)

اما بعضی از سایت های شیعه ایرانی بر عکس معتقدند موقعیت سنیان در ایران بهتر از موقعیت شیعیان در عربستان سعودی است.

http://www.velayattv.com/fa/page.php?bank=khabar&id=565

[48] Noraiee, H (2010). ‘Globalisation and Islam: Modernity, Diversity and Identity’ in F. Morady and I. Siriner (eds.) Globalisation Riligion and Development. Istanbul: IJOPEC Publication.

Noraiee, H. (2008). ‘Change and Continuity: Power and Religion in Iranian Balochistan’ in C. Jahani, A. Korn and P. Titus eds. The Balocjh and Others: Linguistic, Historical and Socio-Political Perspectives on Pluralism in Balochistan. Wiesbaden: Reichert Verlag.

[49]See on line text: http://www.iranonline.com/iran/iran-info/government/constitution-9-1.html

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به تاریخ 24 اکتبر 1979 مورد تصویب قرار گرفت و از 3 دسامبر 1979 به مورد اجرا در آمد. این قانون اساسی در 28 جولای 1989 اصلاح شد اما در محتوای بندهای 15 و 115 هیچ تغییری ایجاد نشد.

[50]http://www.presstv.ir/detail/230968.html

[51]http://www.ohchr.org/Documents/HRBodies/HRCouncil/RegularSession/Session19/A-HRC-19-66_en.pdf (accessed 13/6/2012)

See the report of Amensty International on Human rights abuse by Iranian Government

Amnesty International, Iran Human Rights Abuses against the Baluchi Minority 17 , September 2007.http://www.unhcr.org/refworld/docid/46ee3dd22.html

http://www.iranianminorities.org/

در ارتباط با مسائل کردستان به مدارک زیر مراجعه کنید.

http://www.amnesty.org/en/library/asset/MDE13/088/2008/en/d140767b-5e45-11dd-a592-c739f9b70de8/mde130882008eng.pdf

http://www.iranhrdc.org/english/publications/reports/1000000089-on-the-margins-arrest-imprisonment-and-execution-of-kurdish-activists-in-iran-today.html

[52] https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/ir.html

http://sunni-news.net/fa/articles.aspx?selected_article_no=16663

[53] http://www.amar.org.ir/Default.aspx?tabid=123&articleType=ArticleView&articleId=8

Noraiee, H. 2012. “Radical Islam and Ethnic Nationalism: Jondollah’s Ideological Roots and Political Functions in Southeast Iran- Baluchistan”. Unpublished.

[54]Noraiee, H. 2012. “Radical Islam and Ethnic Nationalism: Jondollah’s Ideological Roots and Political Functions in Southeast Iran- Baluchistan”. Unpublished.

دوران خدمت 10/12/1357 لغایت 31/5/1358 http://www.sb-ostan.ir/معرفیاستانداراناسبق/tabid/217/Default.aspx

See the report of Amensty International on Human rights abuse by Iranian Government

Amnesty International, Iran Human Rights Abuses against the Baluchi Minority 17 , September 2007.http://www.unhcr.org/refworld/docid/46ee3dd22.html

در ارتباط با مسائل کردستان به مدارک زیر مراجعه کنید.

http://www.amnesty.org/en/library/asset/MDE13/088/2008/en/d140767b-5e45-11dd-a592-c739f9b70de8/mde130882008eng.pdf

http://www.iranhrdc.org/english/publications/reports/1000000089-on-the-margins-arrest-imprisonment-and-execution-of-kurdish-activists-in-iran-today.html

[55]http://www.radiofarda.com/content/f6_Iran_Execution_Zahedan/459275.html

[56]BBC (2011 august30). ‘Eteraz-e Moulvi Abdolhamid-e be jolougiry az bargozari nemaz-e eid ahl-e sonnat’ http ://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/08/110830_l39_moulavi-abdulhamid_fitr-   prayers.shtml   اعتراض مولوی عبد الحمید به جلوگیری از برگزاری نماز عید اهل سنت

 http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/09/100914_l38_iran_moulaviabdullhamid_protest.shtmlعتراض ‘بی پاسخ’ به جلوگیری از اقامه نماز عید فطر اهل سنت در تهرانسه شنبه 14 سپتامبر 2010

[57]حمله به خودروهای پلیس طی درگیری در زاهدان دوشنبه 09 ژوئن 2008 – 20 خرداد   http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2008/06/080609_si-zahedan-riots.shtml accessed 27/8/2011

[58]گروه رادیکال قومی- مذهبی ضد شیعه برهبری عبد المالک ریگی بود.

Noraiee, H. 2012. “Radical Islam and Ethnic Nationalism: Jondollah’s Ideological Roots and Political Functions in Southeast Iran- Baluchistan”. Unpublished.

[59]انفجار در زاهدان ده ها کشته و زخمی به جا گذاشتجمعه 29 مه 2009 – 08 خرداد 1388http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/05/090528_op_zahedan_blast.shtml Accessed 27/8/2011

[60]See the report of Amensty International on Human rights abuse by Iranian Government

Amnesty International, Iran Human Rights Abuses against the Baluchi Minority 17 , September 2007.http://www.unhcr.org/refworld/docid/46ee3dd22.html

Noraiee, H. 2012. “Radical Islam and Ethnic Nationalism: Jondollah’s Ideological Roots and Political Functions in Southeast Iran- Baluchistan”. Unpublished.

بیل لو سیاست عربستان و بحرین؛ انداختن تقصیر گردن ایران. بی‌بی‌سی چهارشنبه 21 دسامبر 2011 – 30 آذر 1390. [61]

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/12/111222_an_saudi_crackdown.shtml   bbc Persian 22/12/2011.

 

Share

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *