جندالله، با موساد و یا سیا؟

جندالله، با موساد و یا سیا؟

یاد داشتی در مورد مقاله پرچم دروغین در سیاست خارجی نوشته مارک پری

یاد داشتی از ایوب حسین بر

مقاله پرچم دروغین که در تاریخ 13ژانویه 2012 در سیاست خارجی منتشر شد[1] با استناد به گفته های عده ای از مقامات امنیتی آمریکائی مدعی شده بود که ماموران امنیتی موساد اسرائیل با هویت سیا با جندالله در ارتباط بودند. این رابطه هم بوسیله عده ای از طرفداران جندالله در لندن بر قرار شده بود. ادعا می شد که کشتن دست اندرکاران هسته ای ایران هم از طریق جندالله صورت گرفته بود. مقامات امنیتی آمریکا استفاده دروغین از هویت خود بوسیله اسرائیل را خطرناک و مورد انتقاد شدید قرار داده و هر نوع ارتباط سیا با جندالله را رد کرده بودند. این مقاله بدلایل متعددی جنجال بر انگیز شد.images (2)

اول این مقاله همزمان با ترور یکی از کارکنان هسته‌ای ایران منتشر شد.

دوم این کار هم زمان بود با محکومیت این عمل ترور از جانب کلینتون وزیر خارجه آمریکا و نیز وزارت خارجه بریتانیا.

سوم این مقاله رابطه بین سازمان‌های امنیتی امریکا و اسرائیل را مشاجره انگیز کرد. به این معنی ‌که گفته شد اسرائیل حتی حاضر است جان ماموران امنیتی و سیاست‌های امریکا را به مخاطره بیندازد.

اما سؤال‌های دیگر ی هم هست که لازم است مورد بحث قرار بگیرد .

جمهوری اسلامی همواره نه تنها عامل ترورها بلکه حتی انتقادات مخالفین درونی را زیر سر آمریکا، اسرائیل و بریتانیا می‌دانسته است و این مورد ترور هم استثنا نیست. اما این که سازمان اطلاعاتی اسرائیل و یا هر کشور دیگری در صدد ارتباط گیری و کشف خبر و یا حتی نفوذ در جندالله و یا هر گروه دیگری با چنان ظرفیت و توانائی عملیاتی باشد چندان غیر محتمل و خارج از تصور نیست. از این نقطه نظر تلاش و ارتباط سازمان اطلاعاتی اسرائیل با جندالله به هیچ وجه  غیر ممکن نبود. چنانچه به هر دلیلی جندالله مستقیم و یا غیر مستقیم، آگاهانه و ناآگاهانه، چنین ارتباطی داشت و کمک دریافت می کرد، عملا آنچه را در بیانیه های اش اعلام می کرد نقض می کرد. جندالله شدیداً اسرائيل را مورد حمله قرار می‌داد و اسرائیل را در کنار ایران یک کشور اشغال‌گر به حساب می‌آورد و اغلب در توجیه حملات خود می گفت که همان طور که فلسطینیان دست به عملیات انتحاری برعلیه اسرائیلیان – حتی زن و مرد وکودک، می زدند جندالله هم حق عملیات انتحاری خود رابر علیه «اشغالگران» شیعه ایران که بگفته آنها سرزمین اسلامی بلوچستان را اشغال کرده‌ بودند تلقی می کرد. از این جهت این محتمل است که اسرائیلیان با شیوه مخفی و بدون بیان هویت خود در صدد ارتباط و نفوذ بوده اند.

این که اسرائیلیان این ارتباط را از طریق هواداران جندالله در اروپا برقرار کرده باشند باز هم غیر محتمل نیست چرا که ورود اسرائیلیان به پاکستان و یا کشورهای عربی خلیج نمی‌توانست بی‌خطر باشد. اما آنچه در این میان به چشم می خورد کلاه برداری های چند جانبه ای است. آیا «نمایندگان» و یا رابط های جندالله در اروپا با مخفی کردن هویت اسرائیلیان سر جندالله را کلاه گذاشتند؟ آیا ماموران اسرائیلی با آمریکائی خواندن خود نمایندگان جندالله و جند الله را فریب داده بودند؟ اگر اسرائیلیان با هویت دروغین سر این “نمایندگان” کلاه گذاشته بودند ، در آنصورت این نمایندگان و جندالله، تا آنجا که به توانائی جندالله در خارج از سیستان و بلوچستان مربوط می شد، سر اسرائیل هم کلاه گذاشته بودند.

اما اینکه ماموران موساد با پرچم امریکا و CIA وارد گفتگو و اربتاط با جندالله شده باشند هم از جهاتی ممکن است. از آنجا که آمریکا قدرت و امکانات لازم را برای حمایت جنداله برعلیه رژیم جمهوری اسلامی را داراست، ‌وزن و تاثیر چنین پوششی برای ارتباط گیری با جندالله می توانست قابل ملاحظه باشد. ولی تعجب انگیز است که چگونه از کنار گوش مأموران CIA اسرائیلیان با چنان پوششی جسارت ایجاد ارتباط پیدا کرده بودند؟ واقعاً CIA از این نوع ارتباط بی اطلاع بود؟ و یا این که نسبت به آن سکوت کرده بود اما چرا؟[2]

آیا اسرائيل در این ارتباطات خود موفقیتی حاصل کرده بود؟ مسلماً موفقیت آنها در ارتباط با اهدافی قابل ارزیابی است که در این رابطه دنبال می کردند. این اهداف می تواند شامل اطلاعات گیری از قدرت و امکانات مخالفان جمهوری اسلامی و احیاناً حمایت از آنها برای ضربه زدن به رژیم جمهوری اسلامی باشد. اما آنطور که از مقاله پرچم دروغین بر می آید، شاید مهمتر از هر هدفی ضربه زدن به برنامه‌های هسته‌ای ، از طریق خرابکاری و یا احیاناً ترور دست اندرکاران این فعالیت‌ها بود.

البته جندالله در ظرف چند سال، عمدتا با حملات انتحاری بیرحمانه اش توانائی به رژیم جمهوری اسلامی را در جنوب شرق ایران مورد سوال قرار داده بود. ولی جندالله نتوانست و در ظرفیت‌اش هم نبود که فراتر از بلوچستان دست به عمل بزند. عملیات جند الله خصلتی بشدت فرقه گرایانه داشت و اغلب به حمله به جلسه ها و مراسم دینی محدود بود که به کشتن افراد غیر نظامی و بیدفاع منجمله زنان و کودکان شیعه منجر ‌شد. از این جهت جندالله به هیچ وجه نمی‌توانست در میان شیعیان در ایران موقعیتی داشته باشد و از میان آنها نیرو جذب کند.

تقریبا همه عملیات جندالله به منطقه مرزی سیستان و بلوچستان محدود بود. امکان حمله و گریز برای جندالله بدون مقداری حمایت محلی امکان نداشت. ولی در این مورد عوامل منطقه ای اهمیت زیادی داشت. اولا دولت‌های پاکستان و افغانستان در آن سوی مرز ضیعیف بودند .دوم احتمالا بعضی از محافل امنیتی در پاکستان هم فعالیت های جندالله را تسهیل کرده و یا نادیده می گرفتند. سوم گروههای رادیکال ضد شیعه و طالبان در پاکستان و افغانستان آنها را مورد حمایت قرار می دادند. چهارم آنها احتمالا از کمک های مالی سخاوتمندانه ای، بویژه از کشورهای خلیج و یا جاهای دیگرو شاید هم اسرائیل ، برخوردار بودند.

جندالله تنها در موارد محدودی توانسته بود دست به عملیاتی خارج از خطه بلوچستان بزند. مهمترین آنها ایجاد خانه تیمی و تجمع مهمات و اسلحه در تهران بود که قبل از دست زدن به هرگونه عملیاتی کشف شده بودند. جندالله در یک مورد هم فردی به نام شیرانی را ربوده بود که گفته می‌شد با فعالیت‌های هسته‌ای رژیم جمهوری اسلامی ارتباط داشت. حتی اگر چنین رابطه ای درست باشد، چرا جندالله دست به ربودن یک فرد غیر نظامی ولی مرتبط با فعالیت‌های هسته‌ای زده بود؟ گذشته از این که ارتباط و یا تخصص این فرد با فعالیت‌های هسته‌ای چندان روشن نبود و احتمالا شخص چندان مهمی در این رابطه هم نبود. ولی نشان می‌دهد که جندالله از این طریق می‌خواست توجه غرب به ویژه امریکا و اروپا را جلب کند. و این می‌توانست برای اسرائیل حتی ارزش بیشتری داشته باشد. بعد از آنکه عبدالمالک ریگی رهبر جندالله دستگیر و اعدام شد فعالیت‌های جندالله بعد از چند ماه بسیار ضعیف شد.حمله دیگری که خارج از منطقه بلوچستان انجام شد به عملیات لوله گاز (نفت) در نزدیکی قم مربوط می شد که «سپاه صحابه ایران » مدعی انجام آن شد و نه جندالله.

بر مبنای این شواهد بسیار قابل تردید است که جندالله در ترور کارشناسان هسته‌ای در تهران دست داشته باشد حتی اگر هم با اسرائیل ارتباطی داشت و امکاناتی دریافت کرده بود.

10 فوریه 2012

[1] False Flag by Mark Perry, January 13, 2012, Foreign Policy. www.foreignpolicy.com/2012/01/13/false-flag

[2] عبدالمالک ریگی، بعد از دستگیری اش که در اسفند 1388 اتفاق افتاد، در مصاحبه اردیبهشت 1389با پرس تی.وی که وابسته به جمهوری اسلامی است و به انگلیسی برنامه پخش می کند، از ملاقات مشکوکی که بنام آمریکائیان انجام شده بود سخن گفت. او گفت که طرفین مذاکره اصرار داشتند که جندالله عملیات خود را به مرکز به کشاند. البته این مصاحبه و گفته های عبدالمالک ریگی را که به احتمال زیاد پس از شکنجه وتهدید و به منظور تبلیغات انجام شده بود باید مطلقا با تردید جدی نگاه کرد. تی وی پرس به اتهام انجام چنین مصاحبه هائی ناقض حقوق بشر شناخته شد و دفتر آن در لندن بسته شد.

متن کامل اعترافات عبدالمالک ريگي جمعه 31 اردی بهشت 1389 http://edition.presstv.ir/detail.fa/127245.html

Share

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *